نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 388
پايين تار به رنگى، وسط آن به رنگى و بالاى آن نيز به رنگى ديگر است و چنان با
تارهاى ديگر هماهنگ شده كه دوايرى زيبا با رنگهاى بسيار متنوع و جذاب به وجود
مىآورد؛ از اين گذشته، تابش نور از زاويههاى مختلف نيز به آن انعكاس متفاوت
مىدهد.
و در پايان اين بخش، امام عليه السّلام چنين نتيجهگيرى مىكند: «راستى چگونه
فكرهاى عميق و عقل و خرد خداداد مىتواند به (اسرار) اين ويژگىها راه يابد؟ يا
گفتار وصف كنندگان صفت آن را كند و به نظم آورد؛ حال آن كه، كوچكترين اجزاى آن
افكار ژرف انديش را از درك خود ناتوان ساخته و زبانها را از وصف كردن بازداشته
است» (فكيف تصل إلى صفة هذا عمائق [1] الفطن، أو
تبلغه قرائح [2]
العقول، أو تستنظم وصفه أقوال الواصفين! و أقلّ أجزائه قد أعجز الأوهام أن تدركه،
و الألسنة أن تصفه!).
آرى، آن جا كه انسان آگاه و ژرف انديش نتواند شگفتىهاى يك پر طاووس را شرح
دهد و از درك و وصف آن عاجز ماند، شرح مجموعه جهان خلقت چگونه خواهد بود؟!! امام
عليه السّلام در پايان اين بخش، علاوه بر نتيجهگيرى روشن و آشكار در موضوع
خداشناسى و پى بردن از شگفتىهاى مخلوق و عظمت و قدرت و علم خالق، به نتيجهگيرى
ديگرى نيز دست مىزند و آن اين كه جايى كه ما قادر به شناخت دقيق و عميق يك موجود،
از اين همه مخلوقات نيستيم چگونه انتظار داريم كه به كنه ذات و صفات خالق برسيم و
او را آن چنان كه هست بشناسيم؛ مىفرمايد: «منزه است آن كس كه عقلها را از وصف
مخلوقى كه در چشمها آشكارش ساخته، ناتوان كرده است؛ به همين جهت آن را (تنها به
صورت) موجودى محدود و تركيبى پر نقش و نگار درك مىكند و زبانها را از شرح وصف آن
عاجز ساخته و از اداى حق وصف كردن ناتوان كرده است» (با اين حال چگونه مىتوان
انتظار داشت كه عقل و خرد به كنه ذات و صفات