responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 352

خويشاوندانت ضعيف و ناتوانى و به كارهاى خلاف آن‌ها اهمّيّت نمى‌دهى. [1] و عجب‌تر اين كه عثمان به دنبال اين ماجرا به منبر رفت و به گونه طلب كارانه‌اى با مردم سخن گفت؛ عصاره سخن عثمان چنين بود: مردم هر چيزى آفتى دارد و آفت اين امت، بدگويان و غيبت كنندگانند؛ سخن‌هاى نادرستى را مى‌گويند و شما هم چشم و گوش بسته به دنبال آن‌ها حركت مى‌كنيد. شما امورى را بر من عيب گرفته‌ايد كه همان را براى عمر پسنديده دانستيد، زيرا او شما را با دست و پاى خود مى‌كوبيد و با سخنان خشنش شما را قلع و قمع مى‌كرد؛ به همين دليل جرأت نداشتيد بر او ايراد بگيريد؛ ولى من از در ملايمت و محبّت وارد شدم و حتى سخن خشنى نگفتم و شما نسبت به من جسور شديد. به خدا سوگند! من ياوران و مدافعان زورمند بسيارى دارم كه اگر اشاره كنم به يارى‌ام مى‌شتابند. كارى نكنيد كه من منطقى را در پيش گيرم كه آن را دوست ندارم.

زبانتان را ببنديد و بر امراى خود طعن و سرزنش و عيب جويى نكنيد. من چه حقّى را از شما پايمال كردم؟! چرا غوغا مى‌كنيد؟! در اين جا مروان برخاست صدا زد: مردم! اگر مايل باشيد داورى را به دست شمشير مى‌سپاريم كه ميان ما و شما حكم كند. عثمان عصبانى شد گفت: خاموش باش! بگذار من با اصحابم سخن بگويم؛ مگر به تو سفارش نكردم سخن نگو! مروان خاموش شد و عثمان از منبر فرود آمد. [2] اين تعبيرات نشان مى‌دهد كه عثمان يا كاملا از اوضاع و احوال بى‌خبر بود و يا آن قدر نسبت به بستگان و خويشاوندانش خوش‌بين بود كه ظلم و ستم‌هاى آن‌ها را عين عدالت مى‌پنداشت و چنان در چنگال آنان اسير بود كه توان تغيير مسير حوادث را نداشت. [3]


[1]. تاريخ طبرى طبق نقل؛ ابن ابى الحديد، جلد 8، صفحه 264- 265.

[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، جلد 9، صفحه 265.

[3]. درباره ماجراى قتل عثمان و علل شورش بر ضدّ او و اعمالى كه مايه خشم و نفرت عمومى مردم شد، در جلد اوّل و دوّم اين كتاب سخن گفتيم كه قبلا به شماره صفحات آن اشاره شد.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 352
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست