نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 49
جالب اين كه:
امام در ادامه بحث به شرح حال اين همسايگان يعنى استخوانهاى پوسيده مىپردازد و با
تعبيرات بسيار ظريف و آموزندهاى آن را توضيح مىدهد.
مىفرمايد:
«آنها همسايگانى هستند كه هيچ صدايى را پاسخ نمىگويند و در برابر هجوم ستمگران
كمكى براى نجات همسايه خود نمىكنند؛ و به گريهها اعتنا ندارند!»
(فهم جيرة لا يجيبون داعيا و لا يمنعون ضيما [1]
و لا يبالون مندبة [2]).
اضافه بر اين
چنان نسبت به همه چيز بىتفاوتند كه «نه از بارش باران خوشحال مىشوند، نه از قحطى
مأيوس و ناراحت، همه گرد هماند ولى تنهايند؛ همسايگان نزديكند ولى از هم دورند،
در كنار هماند ولى هيچگاه به ديدار هم نمىروند؛ نزديكند، اما با هم تماس
نمىگيرند» (إن جيدوا [3] لم يفرحوا
و ان قحطوا لم يقنطوا جميع و هم آحاد، و جيرة [4]
و هم ابعاد، متدانون لا يتزاورون، و قريبون لا يتقاربون).
به راستى وضع
آنها عبرتانگيز است، همه چيز آنها با مردم دنيا متفاوت است؛ تا ديروز با هم بودند
و به كمك هم برمىخاستند و به استقبال سالهاى پر نعمت مىرفتند و از خشكسالى در
وحشت بودند و از راههاى دور و نزديك به ديدار هم مىشتافتند ولى امروز خبرى نيست.
در كنار هماند اما كمترين خبرى از يكديگر ندارند، قبرهاى آنها به هم چسبيده، اما
گويى فاصلهها از مشرق تا به
[1] «ضيم» مفهوم مصدرى و اسم مصدرى دارد و به
معنى ظلم است.