نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 409
همرنگ جماعتند و حكومت به دست زورمندان. اين گروه مردم را به سوى دنيا دعوت
كردند و مردم اجابت نمودند و دينشان را به حاكمان بخشيدند و اين خسارت دنيا و آخرت
است كه خسارتى است آشكار».
سپس ابوذر زبان به سخن گشود گفت: «من با همه شما خدا حافظى مىكنم، پدر و
مادرم فداى شما باد كه وقتى شما را مىبينم به ياد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
مىافتم من در مدينه علاقهاى ندارم تا حتى در آن جا ساكن شوم جز شما، به خدا
سوگند! من جز رضاى خدا را نمىطلبم و با توكل به خدا وحشتى ندارم خداوند مرا كفايت
مىكند بر او توكل كردم و درود خدا بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و آلش باد» [1].
[1] كافى، جلد 8، صفحه 206- 208 با
تلخيص. و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 8 صفحه 131.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 409