نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 368
اين امور آگاه است) (فيعلم اللّه سبحانه ما
في الأرحام من ذكر أو أنثى، و قبيح أو جميل، و سخيّ أو بخيل، و شقيّ أو سعيد، و من
يكون في النّار حطبا، أو في الجنان للنّبيّين مرافقا).
و در نتيجهگيرى نهايى مىفرمايد: «اين است آن علم غيبى كه هيچ كس جز خدا آن
را نمىداند و غير از اينها، علمى است كه خداوند به پيامبرش تعليم فرموده، و او به
من آموخته است و براى من دعا كرد كه سينهام آن را در خود جاى دهد و اعضا و جوارحم
از آن پر شود» (فهذا علم الغيب الّذي لا يعلمه أحد إلّا
اللّه، و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللّه نبيّه فعلّمنيه، و دعا لي بأن يعيه [1] صدري، و
تضطمّ [2] عليه
جوانحي [3]).
از مجموع اين عبارات، به خوبى استفاده مىشود كه اوّلا علم غيب علم ذاتى است
كه مخصوص خداوند است ولى علم آموختنى و اكتسابى و اعطايى، علم غيب ناميده نمىشود
بلكه آن چيزى است كه خدا به پيامبرش تعليم داده و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن
را به كسى كه شايسته دانسته است آموخته است و ثانيا اين علوم آموختنى نيز
استثنائاتى دارد كه پنج مورد آن در آيه شريفه آخر سوره «لقمان» آمده است و اينها
مصداق علم غيبى است كه خداوند آن را به هيچ كس نياموخته است.
[1] «يعى» از مادّه «وعى» (بر وزن
سعى) به معنى نگهدارى چيزى در قلب يا به تعبير ديگر:
ياد گرفتن و به حافظه سپردن است.
[2] «تضطمّ» از مادّه «ضمّ» به معنى
جمع كردن چيزى است بنابر اين «تضطمّ» يعنى جمع مىكند.
[3] «جوانح» جمع «جانحه» به معنى
دندههاى اطراف سينه است و در اصل از مادّه «جنيح» به معنى تمايل و انحنا گرفته
شده و از آن جا كه دندهها مخصوصا دندههاى فوقانى داراى انحنا مىباشد واژه جانحه
بر آن اطلاق شده است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 368