responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 347

بخش اوّل‌

يا أحنف، كأنّي به و قد سار بالجيش الّذي لا يكون له غبار و لا لجب، و لا قعقعة لجم، و لا حمحمة خيل. يثيرون الأرض خيل. يثيرون الأرض بأقدامهم كأنّها أقدام النّعام.

قال الشريف: يومى‌ء بذلك إلى صاحب الزّنج.

ثمّ قال عليه السّلام: ويل لسكككم العامرة، و الدّور المزخرفة الّتي لها أجنحة كأجنحة النّسور، و خراطيم كخراطيم الفيلة، من أولئك الّذين لا يندب قتيلهم، و لا يفقد غائبهم. أنا كابّ الدّنيا لوجهها، و قادرها بقدرها، و ناظرها بعينها.

ترجمه‌

اى احنف! [1]، گويا من او را مى‌بينم كه با لشكرى بدون غبار و بى سرو صدا، بدون حركت افسارها و شيهه اسبان به راه افتاده، و زمين را زير قدمهاى خود كه همچون پاهاى شتر مرغان است در مى‌نوردند!


[1] منظور از «احنف» در اين جا «احنف بن قيس» است كه از بزرگان بصره بود و از صحابه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و در حديثى آمده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى او تقاضاى آمرزش از پيشگاه خداوند كرد و با اين كه مردى نيكوكار و پاك و سخاوتمند بود همواره مى‌گفت: «هيچ چيز براى من اميدوار كننده‌تر از دعاى پيامبر نيست».

او يكى از مبلغان پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله به سوى سرزمين «بصره» بود.

«احنف» مردى هوشيار، و عاقل و با ذكاوت بود و در جريان جنگ «صفّين» در ركاب امير مؤمنان على عليه السّلام حضور داشت ولى در «جنگ جمل» شركت نكرد نه به خاطر اين كه آماده همكارى با على عليه السّلام نبود، بلكه به پيشنهاد خودش و به دستور حضرت بود زيرا گفت اگر در جنگ شركت نكنم مى‌توانم شش هزار شمشير را از تو باز دارم و امام پيشنهاد او را پسنديد. «سفينة البحار» مادّه «حنف» و «اسد الغابة» جلد اوّل، صفحه 55 و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 2، صفحه 249.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 5  صفحه : 347
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست