نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 306
سرانجام
خداوند او را از سپاسگزارى آنان محروم ساخت و محبّتشان را متوجه ديگرى نمود، تا آن
جا كه اگر روزى پايش بلغزد و به كمك آنان نياز داشته باشد بدترين دوست و پستترين
رفيق خواهند بود!
شرح و
تفسير عدالت را فداى مقام نمىكنم!
مرحوم
«كلينى» در آغاز روايتى كه از اين خطبه آورده است از «ابى مخنف» چنين نقل مىكند:
گروهى از شيعيان خدمت امير مؤمنان عليه السّلام رسيدند، عرض كردند چه مانعى دارد
كه اموال بيت المال را بيرون آورى، و در ميان رؤسا و اشراف تقسيم كنى، و آنها را
بر ما برترى بخشى (و سهم ما را به آنها دهى) تا پايههاى حكومتت محكم شود سپس به
برنامه تقسيم بالسّويه و عدالت در رعيت باز گردى؟! امام عليه السّلام (از اين
پيشنهاد ناراحت شد و) اين خطبه را ايراد فرمود و با صراحت گفت: براى رسيدن به يك
هدف مقدّس نبايد از وسيله نامقدّس و گناه آلود استفاده كرد، كه اين كار با منطق
اسلام سازگار نيست فرمود: «آيا به من پيشنهاد مىكنيد كه براى پيروزى خود، از جور
و ستم در حق كسانى كه بر آنها حكومت مىكنم، استمداد جويم؟!»
(أتأمرونّي أن أطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه).
مگر هدف
حكومت، اجراى عدالت نيست؟ چگونه شما پيشنهاد مىكنيد كه با ظلم و ستم، پايههاى
حكومت را محكم كنم؟! اين تناقضى است آشكار، و پيشنهادى است بر خلاف رضاى پروردگار!
سپس افزود: «به خدا سوگند! من گرد چنين كارى نمىگردم مادامى كه شب و روز پشت سر
هم در آيند، و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب دارند!»
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 306