نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 163
با كنيههايى
ذكر مىكردند كه دليل بر عظمت است و هنگامى كه مىخواستند كسى را تحقير نمايند او
را با كنيههايى ياد مىكردند كه دليل بر حقارت است مانند كنيه «ابو الذّبّان»
(صاحب مگسها) كه براى «عبد الملك مروان» انتخاب شده زيرا دهانش بسيار بدبو بود كه
مگسها دور او جمع مىشدند (و يا به گفته بعضى حتى مگسها هم از او فرار مىكردند) و
يا كنيه «ابو زنّه» (صاحب ميمون) كه براى «يزيد بن معاويه» انتخاب شده و همچنين
انتخاب كنيه «ابو وذحه» براى حجّاج، زيرا او به قدرى آلوده به گناهان بود كه به
گوسفند كثيفى شبيه بود كه پشكلها به دنباله او چسبيده است»
[1].
«شريف رضى»، در پايان اين خطبه مىگويد:
«الوذحة، الخنفساء و هذا القول يؤمى به إلى الحجّاج و له مع الوذحة حديث ليس هذا
موضع ذكره؛ «وذحه» به معنى سوسك آمده است و اين تعبير (امام) اشاره به حجّاج است و
او با سوسك داستانى دارد كه اين جا جاى ذكر آن نيست».
نكته حجّاج
كيست؟
«حجّاج» يكى از سنگدلترين و سفاكترين مردان
تاريخ جهان است، درباره جنايات او داستانهايى نوشتهاند كه هر خوانندهاى را در
وحشت فرو مىبرد.
او فرماندار
«عبد الملك» در «كوفه» بود و «عبد الملك» پنجمين نفر، از خلفاى «بنى اميه» بود. در
حالات «حجّاج» نوشتهاند: او بسيار زشت
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7،
صفحه 279.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 163