نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 636
گردند، وظيفه تبليغ صحيح قرآن را گوشزد مىنمايد.
امام عليه السّلام با اين چهار دستور، وظيفه مردم را در برابر قرآن مجيد مشخّص
كرده و اى كاش تنها به تلاوت و تجويد و زيبايى صوت و قرائت، قناعت نمىشد و مراحل
ديگر كه هدف اصلى را تشكيل مىدهد، درباره قرآن پياده مىگشت.
در جمله اوّل درباره قرآن مجيد تعبير به «احسن الحديث» و در جمله آخر به «انفع
القصص» شده است و با توجّه به اينكه حديث به معناى هر كلامى است كه از سخنگويى
صادر مىشود (زيرا حديث از مادّه «حدوث» است و به كلام، حديث گفته مىشود به خاطر
اينكه پى در پى حادث مىگردد) مفهوم آن اين است كه قرآن برترين كلامى است كه در
ميان انسانها وجود دارد: هم از نظر فصاحت و بلاغت و هم از نظر محتوا. و در واقع،
اشاره به آيه شريفه «اللَّهُ نَزَّلَ
أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ»؛ خداوند بهترين سخن را نازل كرده است؛ كتابى كه آياتش (در لطف و زيبايى و عمق
و محتوا) همانند يكديگر است؛ آياتى مكرّر دارد». [1] ولى «أنفع القصص» (با توجّه به اينكه «قصص» در
اصل به معناى جستجو كردن چيزى است و به هر كلامى اطلاق مىشود، زيرا هر سخنى چيزى
را جستجو و بيان مىكند و به همين دليل بعضى از مفسّران تصريح كردهاند كه «أحسن
القصص» اشاره به مجموعه قرآن است) ناظر به آثار و نتايج عملى قرآن است كه در سايه
پياده كردن دستورات آن حاصل مىشود.
از اين جهت، در پايان خطبه به نكته بسيار مهمّى در رابطه با عالم بىعمل و
آنان كه قرآن را مىخوانند و عمل نمىكنند اشاره كرده و مىفرمايد: «به يقين،
عالمى كه به غير علمش عمل مىكند همچون جاهل سرگردانى است كه هرگز از جهل خويش به
خود نمىآيد! بلكه حجّت بر او عظيمتر و حسرتش پايدارتر و سرزنش او در