نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 590
همانند گوشش از كار مىافتد. (آرى چشم را براى هميشه فرو مىبندد) و روح او از
بدنش براى هميشه خارج مىشود». (ثمّ ازداد
الموت التياطا [1] به،
فقبض بصره كما قبض سمعه، و خرجت الرّوح من جسده).
«در اين هنگام به صورت مردارى در ميان
خانوادهاش قرار مىگيرد كه از نشستن نزد او وحشت مىكنند و از او فاصله مىگيرند
(فرياد سوگواران بر مىخيزد؛) ولى نه مىتواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را
كه او را صدا مىزند پاسخ گويد».
(فصار جيفة بين أهله، قد أوحشوا من
جانبه، و تباعدوا من قربه، لا يسعد باكيا، و لا يجيب داعيا).
«سرانجام او را به سوى گودالى در درون
زمين حمل مىكنند؛ او را به دست عملش مىسپارند و براى هميشه از ديدارش چشم
مىپوشند!». (ثمّ حملوه إلى مخطّ [2] في الأرض، فأسلموه فيه إلى عمله، و انقطعوا
عن زورته [3]).
ساليان دراز در ميان خانوادهاش مىگفتند و مىخنديدند و مىجوشيدند و
مىخروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمىكردند؛ ولى بعد از فرا رسيدن مرگ يك
ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها
نيز از او بيگانه بودهاند.
نكته لحظه هولناك جان دادن
در طول زندگى انسان، لحظهاى دردناكتر و غم انگيزتر از لحظه جان دادن نيست.
[1] «التياط» از مادّه «ليط» (بر وزن
ليل) به معناى چسبيدن و آميختن به چيزى است.
[2] «مخطّ» به معناى شكاف و گودال است
و به قبر نيز اطلاق مىكنند؛ زيرا قبلا خطّى مىكشند، سپس آن را مىشكافند.