نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 589
حسودان قرار داشت؛ حسودانى مىخواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به
او اجازه تملّك آنها را ندهند، ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را
گرفت و به آنها اجازه نداد ثروتهايى كه مىبايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش
بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مىبيند: «آرزو
مىكند اى كاش اين اموال به دست آن كس مىرسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه
مىخورد و بر آن حسد مىورزيد (تا وبال جانش نگردد)». (و يتمنّى أنّ الّذي كان يغبطه بها و يحسده عليها قد حازها دونه!).
سپس امام عليه السّلام به بيان مرحله پايانى عمر و نقطه نهايى زندگى مىپردازد
و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مىكنند كه هر شنوندهاى را
تحت تأثير قرار مىدهد؛ گويى خود را در آن حال مىبيند كه مىخواهد با زندگى وداع
گويد؛ مىفرمايد: «سپس مرگ همچنان در وجود او پيشروى مىكند تا آنجا كه گوشش همچون
زبانش از كار مىافتد؛ به طورى كه در ميان خانوادهاش نه زبان براى سخن گفتن دارد،
و نه گوش براى شنيدن». (فلم يزل الموت يبالغ في
جسده حتّى خالط لسانه سمعه، فصار بين أهله لا ينطق بلسانه، و لا يسمع بسمعه).
آرى! اعضاى اصلى او يكى بعد از ديگرى از كار مىافتد؛ نه زبان گويايى باقى
مانده و نه گوش شنوايى. در اين حال: «پيوسته به صورت خانوادهاش مىنگرد.
حركات زبانشان را مىبيند، ولى صداى آنان را نمىشنود!». (يردّد طرفه بالنّظر في وجوههم، يرى حركات ألسنتهم، و لا يسمع رجع كلامهم).
چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مىبيند، ولى با گوش پيام آنها را
نمىشنود. آنها مىكوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن
با آنان را ندارد! در ادامه مىافزايد: «سپس چنگال مرگ در او بيشتر فرو مىرود؛
چشمش نيز
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 589