نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 219
عليها أحد غيرى بعد أن ماج غيهبها، [1] و اشتدّ كلبها [2]).
در اين كه منظور از فتنه در اين عبارت كدام فتنه است؟ جمعى از «شارحان نهج
البلاغه» آن را اشاره به فتنه جنگ جمل دانستهاند؛ چرا كه افراد ساده لوح و حتّى
آنها كه در درجه متوسّطى از علم و ايمان بودند، در آن حيران شده بودند كه آيا
مىشود با گروهى كه ظاهرا مسلمانند- و به اصطلاح- اهل قبلهاند، جنگيد؟! گروهى كه
بعضى از صحابه معروف و مشهور مانند «طلحه» و «زبير» در ميان آنهاست و گروهى كه
همسر رسول خدا «عايشه» زمامدار آن است؛ هر چند اين جنگ و پيكار، بعد از اتمام حجّت
فراوان و عدم تسليم در برابر حق بوده باشد. وانگهى، بعد از غلبه بر آنها، آيا
مىتوان اموال آنها را به غنيمت گرفت؟ با اسيرانشان بايد چه كرد؟
ولى امام كه مىدانست اگر اين پيمان شكنى و شقّ عصاى مسلمين ادامه يابد، فتنه
و آشوب سراسر كشور اسلام را خواهد گرفت و شايد چيزى از اسلام و ميراث پيغمبر اكرم
صلّى اللّه عليه و آله باقى نماند؛ نخست به اتمام حجّت برخاست و با ملاقاتها و
گفتگوهاى پى در پى آنها را از عواقب اين امر بر حذر داشت و چون نپذيرفتند چارهاى
جز توسّل به زور نبود؛ به همين دليل، با قاطعيّت و بدون هيچ گونه شك و ترديد، بر
آنها تاخت و آتش جنگ جمل را خاموش نمود.
بعضى ديگر، فتنه «خوارج» در «نهروان» را نيز در مفهوم جمله بالا وارد
دانستهاند؛ چرا كه «خوارج» على رغم آلودگى و انحراف باطنى و حماقتشان، ظاهرى
[1] «غيهب» از مادّه «غهب» (بر وزن
وهب) به معناى ظلمت و سياهى شديد است كه در مورد شبهاى كاملا ظلمانى و گاه در
مورد حيواناتى كاملا سياه به كار مىرود. ريشه اين لغت به معناى غفلت و نسيان آمده
است، كه تناسب زيادى با تاريكى دارد.
[2] «كلب» (بر وزن طلب) از مادّه
«كلب» (بر وزن قلب) در اصل به معناى زدن اسب با مهميز است (شيء نوك تيزى كه در
كنار چكمه قرار داشته و سواركاران، براى دواندن اسبها از آن استفاده مىكردند و
آن را به شكم اسب مىزدند.) به همين تناسب، در مورد حوادث سخت و جنگهاى طاقت فرسا
و بيمارى هارى سگ، و حملهور شدن حيوانات درنده، به كار رفته است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 219