نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 212
مورّخ معروف، «ابن اثير» در «كامل» در اين زمينه چنين مىگويد: «هنگامى كه
مصريان كه در شورش بر ضدّ عثمان، نقش اصلى را داشتند بعد از واقعه قتل عثمان به
مردم مدينه اصرار كردند كه بايد حتما خليفهاى براى مسلمين تعيين گردد، مردم به
سوى على عليه السّلام هجوم آوردند و گفتند: «آمدهايم با تو بيعت كنيم؛ مىبينى كه
چه بر سر اسلام و مسلمين آمده است». على فرمود: «مرا رها كنيد! و به دنبال ديگرى
برويد چرا كه ما به سوى چيزى مىرويم كه چهرهها و رنگهاى مختلف دارد و دلها و
عقلها بر آن استقرار نمىيابد (مسئلهاى است بسيار پيچيده و غامض)».
مردم گفتند: «تو را به خدا سوگند مىدهيم! مگر نمىبينى در چه شرايطى قرار
داريم؟ مگر اسلام را (تنها) نمىبينى؟ مگر آشوب و فتنهها را مشاهده نمىكنى؟
مگر از خدا نمىترسى؟». فرمود: «من پاسخ شما را گفتم و بدانيد اگر من پيشنهاد
شما را اجابت كنم (به سنّتهاى غلط پيشين تن نمىدهم و) شما را به راهى مىبرم كه
مىدانم (عين حقّ و عدالت است) و اگر مرا رها كنيد من فردى مانند شما خواهم بود (و
مسئوليّتى بيش از مسئوليّت يك نفر ندارم)».
سپس ابن اثير بيعت عامّه مردم با على عليه السّلام به طور مشروح، شرح مىدهد. [1] به يقين- همان
گونه كه عبارتهاى فوق گواهى مىدهد- على عليه السّلام مىدانست كه حكومت حق و
عدالت بر مردمى كه عادت به ظلم و ستم كردهاند، بسيار مشكل است و با مخالفتهاى
شديد سران دنيا پرست روبرو خواهد شد؛ ولى با اين همه مىدانست حفظ اصول، هر چند به
قيمت مخالفتها، كارشكنىها و سرانجام شهادتش تمام شود، كار بسيار پر ارزشى است.
هدف امام حكومت كردن به هر قيمت نبود، بلكه حكومت را براى حفظ اصول و ارزشها
لازم مىدانست، هر چند موقعيّت و حتّى جان او در اين راه قربانى شود و