نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 211
با توجه به آنچه در بالا آمد كه همه از محكمات تاريخ و حديث محسوب مىشود- و
طبعا جملههاى متشابهى ماند خطبه بالا را بايد در پرتو آن تفسير كرد- شكّى باقى
نمىماند كه امام عليه السّلام در اين خطبه مىخواهد، عدم علاقه خود را به مسأله
خلافت روشن سازد و نهايت تواضع خويش را در اين امر نشان دهد و هم به مردمى كه
اصرار در بيعت با او داشتند، بگويد كه اگر من قدرت را بدست گيرم برنامهام دنبال
روى از روشهاى نادرست پيشين نيست؛ بلكه چارهاى جز اين ندارم كه شما را به راه حق
باز گردانم و ارزشهاى عصر پيامبر را زنده كنم؛ هر چند خوشايند گروه زيادى نباشد و
علم مخالفت بر پا دارند و طوفانهايى بپا كنند.
با توجّه به اين نكات، نوبتى براى اين باقى نمىماند كه بحث كنيم، آيا اين
خطبه دليل بر آن نيست كه امامت منصوص نبوده. و يا اينكه معيار براى امامت و خلافت
تنها آراى مردم است و بس! زيرا اين سخن را كسى مىگويد كه تنها ظاهر اين خطبه را
مورد توجّه قرار دهد و از تمام قراين تاريخى و سخنان ديگر امام عليه السّلام در
نهج البلاغه و غير آن، چشم بپوشد!
2- چرا عدالت على عليه السّلام را بر نمىتابيدند؟
بىشك، بيعت با على عليه السّلام- به گفته همه مورّخان- پرشورترين و
مردمىترين، بيعت بود؛ چرا كه بيعت در «سقيفه» از چند نفر تجاوز نمىكرد و بيعت با
«عمر» طبق سفارش خليفه اوّل بود و بيعت با «عثمان» ناشى از رأى سه نفر از شوراى شش
نفرى بود؛ در حالى كه بيعت با على عليه السّلام از آغاز به صورت گروهى انجام شد و
از متن توده مردم برخاست و مردم همه يك صدا گرد او را گرفته و با او بيعت كردند؛
در حالى كه امام به خاطر شرايط بسيار سخت جامعه اسلامى- كه از سوى مديريّت خلفاى
پيشين سرچشمه گرفته بود- از قبول آن اكراه داشت.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 211