نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 209
فرماندارى و استاندارى كشور وسيع اسلام، در اختيار آنها گذاشته شود.
بسيارى از توده مردم نيز از ارزشهاى اسلامى فاصله گرفته و به خاطر وفور غنايم
جنگى، آلوده زرق و برق دنيا شده بودند؛ افكار جاهلى در ميان آنها خودنمايى مىكرد
و زندگى عصر پيامبر- به خاطر بىتوجّهى خلفا- به فراموشى سپرده شده بود.
به همين دليل، امام خود را بر سر دو راهى مىديد: تسليم نشدن در برابر بيعت
مردم در آن شرايط بحرانى، يا تن دادن به بيعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و
امواج سهمگين اجتماعى.
ب) امام كسى نبود كه مانند سياستمداران دنيا طلب، طرح واقعى خود را براى حكومت
اسلام پنهان سازد و با نشان در باغ سبز و فريبكارى، آنها را به بيعت بشكاند و بعد
از نشستن بر تخت قدرت، طرح اصلى خود را آشكار سازد! او هرگز به اين گونه
فريبكارىها تن در نمىداد و مايل بود همه چيز را قبلا به طور آشكار با مردم در
ميان بگذارد و مشكلات بيعتشان را براى آنها بيان كند.
بديهى است براى كسى كه از ديدگاه ارزشهاى الهى به حكومت مىنگرد، دليلى ندارد
كه خود را با فريبكارى و به هر قيمت ممكن، به قدرت برساند.
ج) بىشك امام لايقترين فرد، نه تنها در آن زمان، بلكه در زمانهاى قبل از آن
نيز براى حكومت بود؛ نه تنها امام چنين عقيدهاى را درباره خود داشت و مىفرمود:
«إنّه ليعلم أنّ محلّي منها محلّ
القطب من الرّحا؛ رقيب من هم به يقين مىداند كه جايگاه من از خلافت جايگاه محور
سنگ آسيا نسبت به آن است، (كه هرگز ممكن نيست سنگ بدون آن گردش كند). [1] و نيز هنگامى
كه به مسئله شوراى شش نفرى عمر اشاره مىكند كه او را در كنار