نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 637
در سومين توصيف مىفرمايد: «همان خداوندى كه هميشه بوده و تا ابد خواهد بود.» (الّذي لم يزل قائما دائما).
ازليّت و ابديّت پروردگار كه مخصوص ذات مقدّس او است، لازمه نامحدود بودن آن
ذات پاك است. چرا كه اگر چيزى آغاز داشته باشد، يا پايانى براى او متصوّر شود،
حتما محدود است، ذات نامحدود و لا يتناهى نه آغازى دارد و نه پايانى، او عين هستى
و وجود است، هميشه بوده و تا ابد خواهد بود.
سپس در توضيح ازلى بودن خداوند تعبيرات جالبى بيان مىفرمايد، مىگويد:
«ذات مقدّسش آن روز بود كه نه آسمانى
صاحب برجها (و صور فلكى موجود) بود، و نه حجابهاى فروبسته، نه شبى تاريك، نه
دريايى آرام، نه كوهى در كنار درّههاى وسيع، نه راهى پر پيچ و خم، نه زمينى آرام،
و نه مخلوقى صاحب قدرت» (اذ لا سماء ذات أبراج، و
لا حجب ذات إرتاج [1]، و لا
ليل داج [2]، و لا
بحر ساج [3]، و لا
جبل ذو فجاج [4]، و لا
فجّ ذو اعوجاج، و لا أرض ذات مهاد، و لا خلق ذو اعتماد).
تعبير به «حجب» (حجابها) و «ذات إرتاج» كه به معناى فروبسته است، ممكن است
اشاره به چيزى باشد كه در روايات متعدّد وارد شده كه بر فراز آسمانها و در زير عرش
خداوند، حجابهايى از نور وجود دارد كه هيچ مخلوقى (جز كسى كه خدا اراده كند)
نمىتواند به آن نزديك شود، اين حجابها كه از شدّت نورانيّت، مانع نگاه كردن يا
عبور كردن است، بخشى از مخلوقات خداوند است كه احتمالا بعد از آفرينش عرش، به وجود
آمده و ميان عرش و آسمانها جدايى افكنده است.
[1] «ارتاج» مصدر باب افعال از مادّه
«رتج» (بر وزن خرج) به معناى بستن است و هنگامى كه به باب افعال مىرود به معناى
محكم بستن مىآيد.
[2] «داج» اسم فاعل از مادّه «دجو»
(بر وزن هجو) به معناى تاريك است.
[3] «ساج» نيز اسم فاعل از مادّه
«سجو» (بر وزن هجو) به معناى ساكن و آرام است.
[4] «فجاج» جمع «فجّ» به معناى فاصله
ميان دو كوه و به تعبير ديگر: به معناى درّه است، سپس به جادّههاى وسيع اطلاق شده
است. بعضى از ارباب لغت گفتهاند معناى اصلى «فجّ» فاصلهاى است كه انسان در ميان
پاهاى خود به هنگامى كه به صورت باز مىايستد، ايجاد مىكند.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 637