نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 486
همچنين دارا بودن جزء و بعض، مربوط به اجسام است. به همين دليل «كميّت» را از
عوارض جسم شمردهاند و از آنجا كه خداوند متعال، جسم نيست، اجزاء و ابعاض ندارد و
«كميّت» در ذات پاكش راه ندارد.
به تعبير ديگر: «كميّت» در جايى گفته مىشود، كه افزايش و نقصان مىپذيرد،
وجود بىپايان خداوند كه افزايش و نقصانى در آن راه ندارد، كميّت هم ندارد.
مطابق آنچه در بالا آمد، تجزيه و تبعيض دو لفظ مترادف است كه هر دو يك معنا را
مىرسانند، ولى بعضى از «شارحان نهج البلاغه» احتمال دادهاند كه تجزيه اشاره به
اجزاى عقليّه (مانند جنس و فصل منطقى) و تبعيض اشاره به اجزاى خارجيّه است و در هر
حال، مفهوم آن اين است كه ذات پاك خداوند، مركّب از اجزايى نيست، نه در خارج و نه
در عقل، چرا كه اگر اجزايى داشته باشد در وجود خود نيازمند به آنهاست، در حالى كه
او از همه چيز، بىنياز و غنىّ بالذات است و چيزى كه نيازمند است، ممكن الوجود
است، نه واجب الوجود.
در هفتمين و هشتمين وصف مىفرمايد: «چشمها و انديشهها به او احاطه نمىيابد
(چشمها او را نمىبيند و عقلها نيز به كنه ذاتش نمىرسد)» (و لا تحيط به الأبصار و القلوب).
اينكه مىفرمايد: چشم او را نمىبيند، دليلش روشن است، زيرا انسان با چشم،
رنگها و نورها را مىبيند و به تبع آنها اجسام را، و چون رنگ و نور از خواصّ جسم
است و جسم داراى زمان و مكان و اجزاء است، نتيجه آن، نيازمند بودن و ممكن الوجود
بودن است و خداوند برتر و بالاتر از آن است. هر چند جمعى از علماى اهل سنّت به
خاطر بعضى از روايات- كه يا سندش مخدوش است و يا دلالتش- معتقدند، خداوند با همين
چشم ظاهر در قيامت ديده مىشود، كه اين سخنى است بسيار زننده و شركآلود، زيرا
مفهومش آن است كه: خداوند جسم باشد و زمان و
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 486