responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 439

آن لحظه حسّاس، دست به دامان لطف او مى‌زند، و يا سخن گفتن آهسته است، از ترس عدم توانايى بر پاسخ به سؤالات و مردود شدن در اين امتحان بزرگ.

نكته‌ها

1- لحظات عبرت‌انگيز وداع زندگان با مردگان!

هنگامى كه انسان چشم از اين جهان مى‌پوشد، وضع او به كلّى دگرگون مى‌شود.

تا آن لحظه كه زنده بود، همگام و همرنگ با محيط و ساير زندگان بود، امّا اكنون حسابش به كلّى جدا شده، بايد هر چه زودتر اين موجود ناهمرنگ، از ميان جمع خارج شود و به آنجا كه رابطه‌اش با جامعه انسانى به كلّى قطع مى‌گردد، سپرده شود.

لحظاتى است بسيار عبرت‌انگيز! نه از خود اراده‌اى دارد، نه چيزى با خود مى‌برد، نه كسى مى‌تواند براى او كارى انجام دهد، نه ناله‌ها و فريادها و گريه‌ها سودى براى او دارد و نه نزديكترين دوستان، كارى از دستشان ساخته است. جنازه او را به سرعت برمى‌دارند و دور مى‌كنند و در گورى سرد و خاموش، زير خروارها خاك، پنهان مى‌سازند. تنها چيزى كه در ظاهر همراه او مى‌فرستند، همان چند قطعه پارچه بسيار كم ارزش و ندوخته است كه آخرين لباس او را تشكيل مى‌دهد. نه از تخت و تاج شاهى خبرى است، و نه از زر و زيورها، و نه از كاخ‌ها و قصرها! اينجاست كه امير مؤمنان على عليه السّلام همانند بسيارى از پيشوايان بزرگ اسلام، توصيه مى‌كند كه براى مهار زدن نفس طغيانگر، به ياد اين لحظات بيفتيد و بسيار از آن ياد كنيد! چگونه از چيزى غافل مى‌شويد كه او از شما غافل نمى‌شود؟ و مى‌فرمايد: بهترين واعظ براى شما، همين جسم بى‌جان مردگانى است، كه هر روز بر دوش زندگان به سوى آرامگاه جاويدان مى‌روند، از سراى «مألوف» كه پيوسته به‌

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 439
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست