نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 432
دوستانش، لحظات دردناك احتضار را مىگذارند و چنان ترسيمى از اين حالت فرموده،
كه دلها را تكان مىدهد. مىفرمايد: « (هنوز تلاش و كوشش او در طريق اشباع هوسها
و نيل به آرزوهايش پايان نگرفته كه) ناراحتىهاى مرگ، در حالى كه بقاياى سركشى در
او وجود دارد و در مسير لذّات خود، گام برمىدارد، او را در خود فرو مىبرد، و
ناگهان گرفتار حيرت و سرگردانى مىشود، و از شدّت بيمارى و درد و رنجها، شب تا به
صبح بيدار مىماند (و نالههاى جانكاه سر مىدهد)» (دهمته [1] فجعات
المنيّة في غبّر [2]
جماحه [3]، و
سنن [4]
مراحه [5]، فظلّ
سادرا [6]، و
بات ساهرا، في غمرات الآلام، و طوارق الأوجاع و الأسقام).
«اين در حالى است كه در ميان برادرى
غمخوار و پدرى مهربان (و همسرى دلسوز كه) گريه و ناله سردادهاند و (مادرى دلسوخته
كه) از شدّت ناراحتى به سينه مىكوبد، قرار گرفته است.» (بين أخ شقيق، و والد شفيق، و داعية بالويل جزعا، و لادمة [7] للصّدر
قلقا).
آرى بستگان و نزديكانش، از حيات او مأيوس شده و پيش از مرگ او ناله و فغان
سردادهاند و هر زمان كه از شدّت دردش، كاسته شود و به هوش آيد، اين نالهها و
فريادها، او را شكنجه و آزار مىدهد و مرگش را با چشم خود مىبيند و ديدگان
پروحشتش به هر سو نگران است.
[1] «دهمته» از مادّه «دهم» (بر وزن
فهم) به معناى فراگيرى و پوشش دادن به چيزى است.
[2] «غبّر» جمع «غابر» به معناى باقى،
يا باقى مانده است.
[3] «جماح» از مادّه «جمح» (بر وزن
جمع) به معناى سركشى و طغيان و هوا پرستى است و حيوان سركش.
را «جموح» مىگويند.
[4] «سنن» مفرد است و به معناى روش و
طريقه است و «سنن» (بر وزن سخن) جمع «سنّت» مىباشد.
[5] «مراح» از مادّه «مرح» (بر وزن
فرح) به معناى شدّت خوشحالى است كه توأم با طغيان و سركشى و به كار گرفتن نعمتهاى
الهى در مسير باطل مىباشد.
[6] «سادر» گاه به معناى متحيّر و گاه
به معناى شخص بىپروا آمده است و معناى اوّل مناسب جمله بالا و معناى دوم، مناسب
جملهاى است كه در فراز قبل گذشت.
[7] «لادمه» از مادّه «لدم» (بر وزن
هدم) در اصل به معناى كوبيدن چيزى بر چيزى است و لذا به زنانى كه در مصايب، بر سر
و صورت و سينه خود مىكوبند «لادمه» گفته مىشود.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 432