responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 430

چه دردناك است! حال كسى كه اين گونه در گرداب غرور و غفلت، گرفتار شده، سرمايه عمر را از كف داده و تنها چند روزى به لذّات آميخته با نكبت‌ها، دل خوش كرده و سرانجام با دست خالى، دنيا را ترك گفته و با نامه سياه، در محضر عدل الهى حاضر مى‌شود.

نكته‌

عفو تو و خطاى من، بخل من و عطاى تو!

در اين بخش از خطبه، امام عليه السّلام به موارد متعدّدى از نعمت‌هاى الهى بر انسان، از دوران آفرينش در رحم مادر گرفته، تا هنگام تولّد و سپس پيمودن مراحل تكامل، اشاره مى‌فرمايد و نشان مى‌دهد خداوند قادر متعال، چگونه او را در ظلمات رحم و در پشت پرده‌هاى تاريك، هر روز خلقتى تازه و نوين بخشيد، و بعد از گام نهادن به جهان بيرون، چگونه تمام ابزار شناخت و معرفت را در اختيار او قرار داد، قلبى دانا، چشمى بينا و زبانى گويا به او بخشيد، ولى اين انسان ناسپاس و نمك نشناس، همين كه به قدرت رسيد، هدف آفرينش خويش، را فراموش كرد. گويى جز خواب و خور و لذّت و شهوت هدفى در كار نبود، همچون حيوان پروارى در اين لذّات غوطه‌ور شد و هشدارهاى الهى كه به صورت مصايب و درد و رنج‌ها و پايان عمرها، يكى پس از ديگرى به او داده مى‌شد، همه را نشنيده و ناديده گرفت، گويى چنين مى‌پنداشت كه مرگ، هميشه براى همسايه است و درد و رنج براى بيگانه. گويى چنين فكر مى‌كرد كه عمرى جاويدان دارد و لذّاتى بى‌پايان، نه امر و نهى الهى شامل او مى‌شود و نه دعوت پيامبران خدا، متوجّه اوست.

ولى به سرعت، روزهاى عمرش سپرى شد و با دستى تهى به سراى ديگر شتافت.

سيلى اجل بر صورت او نواخته شد و در لحظه مرگ، بيدار شد، امّا راهى براى بازگشت نبود و تمام پل‌ها، در پشت سرش ويران شده بود.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 3  صفحه : 430
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست