نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 302
نخستين كسى كه بر عثمان ايراد گرفت تو بودى و تو بودى كه مىگفتى: «اقتلوا
نعثلا فقد كفر، نعثل را بكشيد كه كافر شده است».
عايشه گفت: «آرى، ولى مردم نخست عثمان را توبه دادند و پس از توبه او را
كشتند. من قبول دارم كه چنين سخنى را درباره او گفتم، ولى الان مىگويم او مظلوم
بود و اين سخن از سخن اوّل بهتر است!» [1] شبيه همين معنا را «ابن اثير» در كتاب «كامل» نقل كرده
است [2].
«بخارى» در «صحيح» خود داستان حسد
ورزيدن عايشه نسبت به حضرت خديجه را نقل مىكند، با اينكه خديجه قبل از ازدواج پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله با عايشه، از دنيا رفته بود. [3] داستان رسيدن عايشه در مسير راه خود، به سوى
بصره، به يك آبادى به نام «حوئب» و سر و صداى سگهاى آبادى، معروف است، در آنجا
وقتى كه عايشه نام «حوئب» را شنيد، به ياد سخنى افتاد كه پيامبر صلّى اللّه عليه و
آله به عنوان هشدار به او گفته بود:
«بترس! از آن روزى كه به راهى مىروى
كه سگهاى «حوئب» در آنجا در اطراف تو سر و صداى زيادى خواهند كرد.» عايشه سخت
نگران شد و تصميم گرفت از همانجا بازگردد، ولى كسانى كه با اين كار سخت مخالف
بودند، پنجاه نفر از «اعراب» بيابانى آنجا را ديدند و قول پاداش به آنها دادند تا
بيايند و شهادت دهند اين جا «حوئب» نيست! [4] عايشه در شب سه شنبه 10 شوّال سال 57 يا 59 در مدينه از
دنيا رفت و ابوهريره بر جنازه او نماز خواند و او را در بقيع به خاك سپردند.
[2] كامل ابن اثير، جلد 3، صفحه 206
(طبع دار صادر).
[3] صحيح بخارى (جلد 5، صفحه 47) در
باب تزويج خديجه و فضايل او، اين حديث را آورده است.
[4] اين داستان را «ابن ابى الحديد»،
مشروحا در جلد 6 شرح نهج البلاغه خود، صفحه 225، آورده و «علّامه امينى» در
«الغدير» جلد 3 از كتب متعدّدى از منابع اهل سنّت، آن را نقل كرده است (صفحه 188
به بعد).
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 302