نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 138
ولى اين گروه، با همان بارهاى نخستين كه در جنگ «صفّين» بر دوششان حمل شد،
زانو زدند و بر زمين نشستند و امام عليه السّلام پيوسته با آنها مدارا مىكرد،
بلكه بپاخيزند و با شجاعت و شهامت راه را تا آخر طى كنند.
در تشبيه دوم آنها را به جامه كهنه و پوسيدهاى تشبيه مىكند كه با كمترين
فشار پاره مىشود و هر گاه يك طرف آن را بدوزند، طرف ديگر پاره مىشود.
آرى، آنها بر اثر تن پرورى و عافيت طلبى و روحيه ضعيف و افكار پوسيده، مقاومت
خود را از دست داده بودند. هنگامى كه اين فرمانده بزرگ الهى از يك سو آنها را نظم
و انضباط مىبخشيد، از سوى ديگر متلاشى مىشدند، چه مشكل و دردناك بود براى اين
فرمانده شجاع و آگاه كه با چنين گروهى سر و كار داشت، دائما خون دل مىخورد و زجر
مىكشيد، تدبيراتش خنثى مىگرديد و تيرهايش به سنگ مىخورد و يكى از دلايل بارز
مظلوميت على عليه السّلام گرفتارى در چنگال اين گروه بود.
سپس امام عليه السّلام به نشانههاى ضعف و زبونى آنها اشاره مىكند، شايد عيب
بزرگ خود را دريابند و در اصلاح آن بكوشند. مىفرمايد: «هر زمان گروهى از لشكريان
شام به شما نزديك مىشوند، هر يك از شما در را به روى خود مىبندد، و همچون سوسمار
در لانه خود مىخزد، و يا همانند كفتار كه در خانه خويش پنهان شده، مخفى مىگردد.» (كلّما أطلّ [1] عليكم منسر [2] من مناسر أهل الشّام أغلق كلّ رجل منكم بابه، و انجحر [3] انجحار
الضّبّة [4] في
جحرها، و الضّبع [5] في و
جارها [6]).
[1] «اطلّ» از مادّه «طلّ» (بر وزن
حلّ) به معناى اشراف بر چيزى است و در اينجا اشاره به نزديك شدن لشكر شام است.
[2] «منسر» (بر وزن منزل) از مادّه
«نسر» به معناى ربودن چيزى است و «منسر» به گروه كوچكى از لشكر كه بين صد تا دويست
نفر باشد اطلاق مىشود، گويى آنها براى ربودن اشياء و يا اشخاصى به حركت در
آمدهاند.
[3] «انجحر» از مادّه «جحر» (بر وزن
جهل) به معناى خزيدن حيوان در لانه است.
[4] «ضبّة» (بر وزن دبّه) به معناى
«سوسمار ماده» است و در اصل از مادّه «ضبّ» به معناى جريان مختصر آب و مانند آن
گفته مىشود.
[6] «وجار» از ماده «وجر» (بر وزن
فجر) در اصل به معناى ريختن دارو در حلق است و از آنجا كه خزيدن كفتار در لانهاش
شباهتى با آن دارد، به لانه كفتار و بعضى ديگر از حيوانات «وجار» گفته مىشود.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 138