نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 121
متواتر محسوب مىشود [1] و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه يك بار، بلكه چندين بار و در موارد مختلف
آن را بيان كرد، به حاضران سقيفه دستور نمىداد كه قبل از هر چيز به سراغ قرآن و
اهلبيت عليهم السّلام بروند و تمايلات خويش را بر سرنوشت مسلمانان حاكم نكنند؟
آيا حديث شريف «غدير» كه به طور متواتر از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
نقل شده، هشدارى به گردانندگان «سقيفه» نمىداد؟
آيا توصيههاى مكرّر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از نخستين روز آشكار كردن
دعوتش كه در حديث «يوم الدّار» منعكس است و به وضوح سخن از وصايت و خلافت على عليه
السّلام مىگويد و يا آنچه كه در آخرين ساعات عمر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله-
كه داستان «قلم و دوات» است- پيش آمد، كافى نبود كه حداقل سخنى از خلافت على عليه
السّلام كه شايستهترين فرد بود به ميان آيد؟ راستى شگفتآور است!! ولى از يك نظر
نيز مىتوان گفت شگفتآور نيست! زيرا هنگامى كه از بيمارى پيامبر صلّى اللّه عليه
و آله سوء استفاده مىكنند و از آوردن «قلم و دوات و كاغذ» براى نوشتن آخرين پيام،
جلوگيرى مىنمايند و حتّى زشتترين كلمات را درباره پاكترين فرزندان آدم عليه
السّلام يعنى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر زبان جارى مىكنند، پيدا است از
قبل تصميماتى درباره خلافت گرفتهاند كه هيچ چيز حتّى سخنان رسول اللّه صلّى اللّه
عليه و آله نمىتواند مانع آن شود. چه مىتوان كرد؟ مسأله مقام است كه انسان را به
سوى
[1] اين حديث را حداقل «بيست و سه
نفر» از صحابه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از شخص پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و
آله بلا واسطه نقل كردهاند كه براى اطلاع از نام آنها و تعبيرات مختلفى كه در
روايات آنها آمده است، مىتوانيد به جلد نهم «پيام قرآن» صفحه 62 تا 79 و يا خلاصه
«عبقات الانوار»، جلد 2، صفحه 105 تا 242 و «احقاق الحق» جلد چهارم، صفحه 438 و
كتب معروف ديگرى مانند «سيره حلبى»، «مستدرك حاكم»، «صواعق»، «اسد الغابه» و «سنن
بيهقى» مراجعه نماييد.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 121