نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 112
استدلال
كردند، امّا ثمره و ميوهاش را ضايع نمودند (و به فراموشى سپردند)»
فقال: احتجّوا بالشّجرة، و أضاعوا الثّمرة اشاره به
اين كه اگر پيوند با شجره وجود پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از طريق خانواده
و طايفه، مايه افتخار و اولويّت در امر خلافت باشد، چرا ارتباط نزديك با آن حضرت و
زندگى در يك خانه و خانواده سبب اين افتخار و اولويّت نشود؟! آرى، آنها در آنجا كه
اين ارتباط به نفع آنان بود، به آن استدلال مىكردند و آنجا كه به زيانشان بود
يعنى: سبب مىشد خلافت بلافصل على عليه السّلام ثابت شود، آن را به دست فراموشى
مىسپردند. درخت براى آنان عزيز بود، امّا ميوه درخت كه نتيجه نهايى آن است، ارزشى
نداشت و چنين است حال ابناى دنيا و پيروان هوا و هوس، كه قوانين و ارزشها را تا
آنجا محترم مىشمرند كه در مسير منافع آنها است و آنجا كه از منافعشان جدا گردد،
مورد بىاعتنايى قرار خواهد گرفت و به تعبيرى ديگر:
آنها اهداف
مادّى خود را مىطلبند و بقيه، وسيلهاى است براى توجيه آن اهداف.
ر اين وسيله كوتاه باشد به آن وصله مىزنند! اگر بلند باشد از آن قيچى
مىكنند! تا برخواستههاى آنها منطبق گردد. اصل، خواستهها است و ارزشها فرع بر آن
است.
شگفتآور اينكه: «شارح بحرانى» در مورد ثمره در عبارت بالا دو احتمال مىدهد،
نخست اينكه: منظور از ثمره على عليه السّلام و فرزندان او است و ديگر اينكه:
منظور سنّت الهى است كه موجب استحقاق على عليه السّلام نسبت به امر خلافت و
ولايت است.
روشن است كه احتمال دوم هر چند در نتيجه موافق احتمال اوّل باشد، ولى در حدّ
ذاتش بسيار بعيد است. هنگامى كه شجره به معناى پيوند خويشاوندى با پيامبر صلّى
اللّه عليه و آله باشد، ثمره چيزى جز پيوند نزديكتر اهل بيت، نخواهد بود.
از آنچه امام عليه السّلام در جملههاى بالا بيان فرمود، به خوبى مىتوان
نتيجه گرفت كه
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 112