خداوند در
جايى ديگر، بعد از اشاره به گروهى از پيامبران الهى، مىفرمايد:
«وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا»،
ما، براى آنها، نام نيك و مقام برجسته (در ميان همه امّتها) قرار داديم.
[2] لسان، در اين گونه موارد، به معناى يادى است كه از انسان مىشود و
هنگامى كه آن را به «صدق» اضافه كنيم، معناى نام نيك و ذكر خير و خاطره خوب در
ميان مردم را مىدهد.
بىشك، اين،
يك مسأله تشريفاتى و ساده نيست و آثار زيادى براى فرد و جامعه دارد: نخست اين كه
افتخارى است ماندگار، در حالى كه اموال و ثروتهاى مادّى، در همان نسل نخست، تقسيم
مىشود و در حقيقت، از ميان مىرود.
ديگر اين كه
ذكر خير و ياد نيك، در مورد انبيا و اولياء اللّه، سبب فرستادن درود، و در افراد
عادى، موجب طلب آمرزش بندگان خدا مىشود و بى شك، همه اينها اثر عميق معنوى دارد.
سوم اين كه
موجب مىشود كه مردم، از آنها تأثير نيكو بگيرند و به آنان، اقتدا كنند و ارزشها،
در جامعه، زنده شود و ضدّ ارزشها، در جامعه، بميرد و به مقتضاى روايت معروف «من
سنّ سنّة حسنة كان له مثل أجر من عمل بها [3]،
هر كس، سنّت حسنهاى از خود بگذارد همانند ثواب و پاداش كسانى كه به آن عمل
مىكنند، براى او ثبت مىشود.» چهارم اين كه براى بازماندگان، نسل اندر نسل، مايه
آبرو و حيثيت و شخصيّت است و بسيارى از افراد عادى را مىشناسيم كه بسبب ارتباطشان
با شخصيتهايى كه همه جا ذكر خير آنها بر زبانها است، آبرو و حيثيت كسب كردهاند.