نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 486
مىانديشد و همه چيز را در پاى آن قربانى كند! بديهى است در برابر چنين شخصى
دو راه بيشتر وجود ندارد، يا تسليم شدن و سپردن مقدّرات جامعه اسلامى به دست فردى
خودخواه و خودكامه خطرناك، و يا دست بردن به اسلحه و پاكسازى جامعه از وجود او! به
همين دليل امام مىفرمايد: «من بارها اين مسأله را بررسى كردهام، و پشت و روى
آنرا مطالعه نمودهام و ديدم راهى جز جنگ (با خودكامگان بىمنطق شام) يا كافر شدن
به آنچه «پيامبر اسلام» آورده است ندارم (و
لقد ضربت أنف هذا الأمر و عينه، و قلّبت ظهره و بطنه، فلم أر لي إلّا القتال أو
الكفر بما جاء محمّد صلّى اللّه عليه).
جمله «ضربت أنف هذا الأمر و عينه» (من چشم و گوش اين كار را زدهام) كنايه از بررسى كردن
دقيق چيزى است، و زدن در اينجا به معنى هدفگيرى، و چشم و بينى به معنى حسّاسترين
نقطه يك مطلب است، چرا كه در بدن انسان از همه جا حسّاستر سر انسان است، و
حسّاسترين عضو در سر همان چشم و بينى است، آدمى با چشم همه چيز را مىبيند و با
بينى تنفّس مىكند و زنده است.
به هر حال اين جمله در ادبيات عرب به صورت ضرب المثلى براى تحقيق عميق و دقيق
ذكر مىشود.
جمله «و قلّبت ظهره و بطنه» (آن را پشت و رو كردم) نيز كنايه ديگرى از بررسى همه جانبه و دقيق چيزى است،
زيرا هنگامى كه انسان مىخواهد متاعى را خريدارى كند آن را پشت و رو يا زير رو
مىكند تا به تمام ويژگىهاى آن آشنا شود.
اما اين كه مىفرمايد: دو راه بيشتر در جلوى من وجود ندارد: يا جنگ با اين
گروه منحرف، و يا كفر به آئين محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به خاطر اين است
كه اگر امام سكوت مىكرد و مردم را به حال خويش وامىگذاشت سبب انحراف مردم از
اسلام و پا گرفتن يك حكومت جاهلى أموى و «ابو سفيانى» و زنده شدن ارزشهاى عصر بت
پرستى مىشد، و اين به معنى پشت پا زدن به تمام ارزشهايى بود كه «پيغمبر اسلام
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 486