نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 362
امام عليه السّلام در اينجا خود را به قصير تشبيه مىكند و لشكر كوفه را به
جزيمه نادان و هوس باز و مشاوران كوته فكرش كه خود را با دست خويش در دام عمرو عاص
و معاويه گرفتار كردند.
سپس امام عليه السّلام مىافزايد: «ولى شما مانند مخالفان جفا كار و عصيانگران
پيمان شكن (از قبول سخنان) من امتناع كرديد، تا آنجا كه گويى نصيحت كننده در پند
خويش به ترديد افتاد، و از ادامه اندرز خوددارى كرد. «فأبيتم عليّ إباء المخالفين الجفاة، و المنابذين [1] العصاة، حتّى ارتاب النّاصح بنصحه، و ضنّ [2] الزّند [3] بقدحه [4]».
من به شما گفتم كه بر افراشتن قرآنها بر نيزهها، مكر و خدعهاى بيش نيست! اين
جنگ را كه به مرحله حسّاسى رسيده است به پايان بريد، زيرا ساعتى بيش به پيروزى
باقى نمانده ولى شما به اين سخنان گوش نداديد و از جنگ دست برداشتيد و پيشنهاد
حكميّت كرديد.
من به شما گفتم حال كه مىخواهيد كار را به حكميّت بگذاريد، ابن عباس را
برگزينيد، ولى شما راضى نشديد. مالك اشتر را پيشنهاد كردم، نپذيرفتيد، بلكه اصرار
كرديد كه ابو موسى اشعرى احمق و نادان در برابر عمرو عاص مكّار و حيلهگر قرار
بگيرد، و نتيجه همان شد كه همگى از آن ناراحتيد. [5]
[1] «منابذين» از مادّه «نبذ» به
معناى «دور افكندن» است، خواه چيزى را انسان در پشت سر بيندازد يا پيش رو و يا
اطرافش. اين واژه در مورد پيمان شكنى به كار مىرود، چرا كه شخص پيمان شكن، پيمان
خود را به دور مىافكند.
[2] «ضنّ» از مادّه «ضنن»، به معناى
«امساك و بخل» است.
[3] «زند» (بر وزن قند) به معناى
«چوبى است كه به وسيله آن آتش روشن مىكنند»، و (در گذشته به جاى استفاده از كبريت
يا سنگ آتش زنه، دو قطعه چوب مخصوص را به هم مىزدند و جرقه از آن بر مىخاست) كه
به آن «زند» مىگفتند و سپس به هر وسيله آتش زنه زند، و زناد گفته شده است.
[4] «قدح» به معناى «به هم زدن چوب
آتش زنه» است، تا جرقه از آن برخيزد و لذا به چوب يا هر وسيله آتش زنه قدّاحه گفته
شده است.
[5] به مروج الذهب، جلد 2، صفحه 390،
مراجعه شود. در شرح خطبه آينده نيز توضيحات ديگرى در اين زمينه خواهد آمد.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 362