responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 361

مبتلا گردند، گفته مى‌شود. جريان اين ضرب المثل چنين بوده كه:

يكى از پادشاهان حيره، به نام جزيمه، با عمرو بن ظرب، پادشاه جزيره، جنگ كرد و او را به قتل رسانيد. پس از وى دخترش، زبّاء، جانشين پدر شد و در اين فكر بود كه چگونه انتقام خون پدرش را از جزيمه بگيرد.

نامه‌اى به جزيمه نوشت كه من زنم و زنان را پادشاهى نشايد، و از شوهر ناگزيرند و من غير از تو كسى را براى همسرى نمى‌پسندم و اگر بيم سرزنش مردم نبود، خودم به سوى تو مى‌آمدم. اگر قدم رنجه كنى و (براى خواستگارى) به سوى كشور ما بيايى كشور ما را از آن خود، خواهى يافت.

هنگامى كه نامه زبّاء به جزيمه رسيد (طمع او در آن زن و كشورش) گل كرد. با ياران نزديكش به مشورت پرداخت، همه او را به اين سفر تشويق كردند، مگر مردى به نام «قصير بن سعد» كه بسيار باهوش و عاقبت‌انديش بود، هر چند كنيززاده بود.

قصير از روى فراست حدس زد كه اين پيشنهاد از سوى زنى كه پدرش را جزيمه كشته است، خالى از توطئه نيست، به همين دليل او با همه مشاوران جزيمه مخالفت كرد و وى را از اين سفر بر حذر داشت، امّا جزيمه- كه عشق به آن كشور و آن زن او را به خود مشغول داشته بود- به سخنان قصير اعتنا نكرد و با هزار سوار به سوى جزيره حركت كرد.

لشكر زبّاء، از او استقبال كردند، ولى احترام زيادى نديد، قصير بار ديگر به جزيمه گفت: كه من اين جريان را خطرناك مى‌بينم و به نظر مى‌رسد كه مكر و حيله‌اى در كار است، امّا جزيمه نادان كه غرق خيالات واهى خود بود، به هشدار قصير اعتنايى نكرد و به راه خود ادامه داد.

هنگامى كه وارد جزيره شد، سپاهيان زبّاء، او را محاصره كرده و كشتند. قصير گفت: «لو كان يطاع لقصير أمر، اگر كسى به سخنان قصير گوش مى‌داد كار به اينجا نمى‌رسيد». سپس اين سخن در ميان عرب ضرب المثل شد. [1]


[1] ضرب المثل بالا و شأن ورود آن، در «الاعلام زركلى»، جلد 5، صفحه 199، و غالب شروح نهج البلاغه آمده است. اين ضرب المثل گاهى به صورت «لا يطاع لقصير أمر»، نقل شده است.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست