نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 117
نكتهها
1- طوفانهايى كه بعد از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رخ داد
اين تعبيرات، همانند تعبيراتى است كه در خطبه سوم، خطبه شقشقيّه آمده است،
بلكه از آن شديدتر است و نشان مىدهد كه على عليه السّلام در آن دوران 25 سالهاى
كه او را از تصدّى خلافت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باز داشته
بودند، ساعتها و روزهاى بسيار تلخ و دردناكى را مىگذارند. نه به خاطر اين كه در
رأس حكومت نيست، چرا كه خودش، صريحا، بىاعتنايى خويش را به اين امر، در خطبههاى
متعدّد بيان كرده و روشن ساخته است كه اين مقام، تنها، يك مسئوليت الهى است، نه
وسيلهاى براى افتخار و مباهات، بلكه براى اين، شديدا، ناراحت بود كه مىديد،
مردم، تدريجا از روح اسلام دور مىشوند و بسيارى از سنن جاهلى، زنده مىشود و
سرانجام همان شد كه تاريخ نشان داد، يعنى معاويه به حكومت رسيد و خلافت رسول اللّه
را به نوعى سلطنت خودكامه پر زرق و موروثى تبديل كرد و بعد از او يزيد و يارانش بر
آن تخت نشستند. و مرتكب اعمالى شدند كه در بدترين حكومتهاى خودكامه كمنظير است.
تعبيرات پر معناى امام عليه السّلام در اين جملهها، نشان مىدهد كه چگونه
تبليغات گسترده و شديد سردمداران حكومت، از يك سو، و تهديد و ارعاب مردم، از سوى
ديگر، امام عليه السّلام را كه شايستهترين فرد براى خلافت پيامبر صلّى اللّه عليه
و آله و سلّم بود و از سوى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز براى همين
منصب تعيين شده بود، به انزوا كشاند تا آنجا كه جز اهل بيتش، كسى، به عنوان يار و
ياور، براى او باقى نمانده بود! در حديث معروفى كه مورخان نقل كردهاند، مىخوانيم
كه على عليه السّلام مىفرمود: «لو وجدت أربعين ذوى عزم لقاتلت، اگر چهل نفر از
افراد با اراده و مصمّم مىيافتم، همراه آنها، پيكار مىكردم (و اجازه نمىدادم
حكومت اسلامى را از مسيرى كه پيامبر عليه السّلام تعيين كرده بود، منحرف سازند). [1]»
[1] اين روايت را، نصر بن مزاحم، از
آن حضرت نقل كرده است، شرح نهج البلاغه، ابن ميثم، جلد 2، صفحه 26، و شرح نهج
البلاغه، ابن ابى الحديد، جلد 2، صفحه 22.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 117