responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 371

بنى‌عباس) بود و از اين طريق اموال فراوانى را به‌دست آورده و مشغول عيش و نوش و لهو و لعب بود. اضافه بر اين، افراد فاسد را به مجلس خود دعوت مى‌كرد. بارها او را نصيحت كردم ولى دست برنداشت اما هنگامى كه زياد اصرار نمودم گفت: اى مرد! من آدمى آلوده به گناهم و تو مرد پاكى هستى اگر شرح حال مرا براى يارت امام صادق عليه السلام بازگو كنى اميد مى‌رود نجات يابم.

ابوبصير مى‌گويد: گفته‌هاى او در دل من اثركرد هنگامى‌كه خدمت امام‌صادق عليه السلام رسيدم شرح حال او را به آن حضرت عرض كردم. فرمود: هنگامى كه به كوفه بازگشتى او به ديدار تو مى‌آيد. به او بگو جعفر بن محمّد براى تو پيغام فرستاده و گفته است كه دست از اين كارها بردار، من بهشت را براى تو تضمين مى‌كنم.

ابوبصير مى‌گويد: وقتى به كوفه بازگشتم در ميان كسانى كه به ديدار من آمدند همسايه گنهكارم بود. هنگامى كه خواست برخيزد و برود اشاره كردم بنشين تا منزل خلوت شود من كارى با تو دارم. هنگامى كه منزل خلوت شد به او گفتم:

حال تو را براى امام صادق عليه السلام شرح دادم امام عليه السلام فرمود: سلام مرا به او برسان و به او بگو اعمال ناشايست خود را ترك كند و در برابر آن، من بهشت را براى او تضمين مى‌كنم.

مرد همسايه با شنيدن اين سخن، سخت منقلب شد و گريه كرد. سپس گفت:

تو را به خدا جعفر بن محمّد چنين پيامى به من داده است؟ ابوبصير مى‌گويد:

قسم ياد كردم كه اين پيام آن حضرت است.

آن مرد گفت: همين كافى است و سپس از نزد من بيرون رفت.

بعد از چند روز كسى را به‌سراغ من فرستاد تا نزد او بروم. ديدم پشت در خانه ايستاده در حالى كه بدنش تقريباً برهنه است. گفت: اى ابوبصير! هرچه در منزل از اموال حرام بود آن‌ها را در راه خدا دادم. (يا به صاحبانش بازگرداندم) و تو مى‌بينى اكنون در چه حالم.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 371
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست