. جمله اوّل اشاره به كسانى است كه دنيا را «دار مقرّ» مىدانند و جمله دوم
ناظر به كسانى است كه آن را «دار ممرّ» مىشمارند (به اصطلاح اين دو جمله نسبت به
دو جمله پيشين از قبيل لف و نشر غير مرتب است).
تعبير به
«بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ»
اشاره به اين است كه تمام سرمايه وجود انسان عمر و حيات و زندگى اوست. هنگامى
كه آن را به متاع اندك دنيا و لذات و هوسهاى آلوده آن معاوضه كند، گويى خود را
فروخته و به صورت بردهاى در آمده است و در نتيجه موجب هلاكت خويشتن شده است، زيرا
در سراى ديگر جايگاه امن و امانى ندارد.
جمله دوم
«ابْتَاعَ نَفْسَهُ
؛ خود را خريدارى كرده» اشاره به اين است كه گويى قبلًا اسير نفس و برده شيطان
بوده سپس با اطاعت پروردگار خود را خريدارى كرده و آزاد نموده است.
در ضمن از اين تعبير پرمعناى امام عليه السلام استفاده مىشود كه آزادى حقيقى
در پيروى از فرمان خداست و آنچه را بعضى آزادى مىپندارند نوعى اسارت در چنگال هوا
و هوس و خواستههاى شيطانى است. آرى بايد نسبت به نفس خويش امير بود نه اسير.
و به گفته شاعر:
اسير نفس نشد يك زمان علىّ ولىّ
اسير نشد كه بر مؤمنين امير آيد
اسير نفس كجا و امير خلق كجا
كه سربلند نشد آن كه سر به زير آمد
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 106