. در نهايت مىفرمايد: «آنچه مىبخشى به گونه اى ببخش كه گوارا (و بى منت
باشد) و آنگاه كه (به هر علت) از بخشش خوددارى مىكنى آن را با لطف و معذرتخواهى
همراه ساز»؛
. قرآن مجيد نيز در اين زمينه دستور صريحى دارد گاه خداوند به پيامبرش خطاب
مىكند و مىفرمايد: « «وَإِمَّا
تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَّهُمْ
قَوْلًا مَيْسُوراً»؛ و هر گاه از آنان
[مستمندان] روى برتابى و انتظار رحمت (و نعمت) پرودگارت را داشته باشى (تا
توانايى يابى و به آنها كمك كنى) با گفتار نرم و آميخته با لطف با آنان سخن بگو». [7]
و در جاى ديگر عموم مردم را مخاطب ساخته مىفرمايد: « «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّنْ صَدَقَةٍ
يَتْبَعُها أَذىً»؛ گفتار پسنديده (در برابر نيازمندان) و عفو (و
گذشت از تندخويى آنها) از صدقهاى كه آزارى به دنبال آن باشد بهتر است». [8]
امام عليه السلام به اين ترتيب تمام ظرافتهاى مربوط به چنان مجلسى را بيان
فرموده
[1]. «خُرْق» به معناى سختگيرى در
برابر «رفق» كه به معناى مدارا كردن است
[2]. «عِىّ» (با كسر عين) به معناى
كند زبانى است و «عَىّ» بر وزن «حىّ» معناى وصفى دارد؛ يعنى كند زبان
[3]. «نحّ» فعل امر از باب تفعيل و از
ريشه «تنحيه» به معناى دور كردن و زائل كردن گرفته شده است
[4]. «الأنَف» يعنى خوددارى از كارى
بر اثر استكبار و خودبرتربينى است