نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 298
چاره انديش، زيرا اگر كوتاهى كنى تا زمانى كه بندگان خدا (و لشكريان حق) به
سوى تو به پا خيزند درهاى چاره به رويت بسته خواهد شد و چيزى كه امروز از تو قبول
مىشود آنروز مقبول نخواهد بود. والسلام.
شرح و تفسير
امام عليه السلام در اين بخش از نامه نخست به سراغ ظاهر نامه و سپس به محتواى
آن مىپردازد، زيرا معاويه در نامه خود الفاظى در كنار هم گذاشته بود كه خود را
فصيح و بليغ نشان دهد و به پندارش با كلمات امام رقابت كند امام مىفرمايد:
«نامهاى از تو به من رسيد كه پر بود
از يك سلسله پشت هم اندازى و سخنان بىمحتوا و در آن از صلح و سلامت خبرى نبود. در
اساطير و سخنان افسانهگونهات هيچ اثرى از دانش و عقل به چشم نمىخورد»؛
. «الأفانين» جمع «أفْنان» و آن جمع «فِنَن» به معناى اسلوب است؛ يعنى نامه تو
از اسلوبهاى مختلف و ناهمگونى تشكيل شده بود.
جمله
«ضَعُفَتْ قُوَاهَا عَنِ السِّلْمِ»
اشاره به اين است كه هيچ اثرى از خيرخواهى
[1]. براى «سِلم» چند معنا ذكر شده
است: سلامت، صلح و اسلام و در اينجا مناسب همان معناى اوّل و دوماست؛ يعنى نامه
تو نه نشانهاى از صلحطلبى داشت و نه سلامت روح و فكر
[2]. «اساطير» جمع «اسطوره» به حكايات
و داستانهاى خلافى و دروغين گفته مىشود كه در قرآن مجيد از زبان كفار تكرار شده
و هميشه آن را با اوّلين توصيف مىكردند تا بگويند دعوت انبيا خرافاتى است كه
تازگى هم ندارد؛ ولى اين واژه مفهوم عامى دارد كه اشاره به مطالب سست و بيهوده و
بىارزش است و در كلام امام نيز همين معنا اراده شده و بعضى گفتهاند: «اساطير»
جمع جمع است؛ يعنى «اساطير» جمع «اسطار» و «اسطار» جمع «سطر» است و «سطر» در اصل
به معناى «صف» آمده است و چون «اساطير» خرافاتى است كه پشت هم مىاندازند اين واژه
بر آن اطلاق شده است
[3]. «يَحُكْها» از ريشه «حياكة» به
معناى بافتن است و در جمله بالا اشاره به اين است كه معاويه در نامه خود مطالب بى
اساس و دور از منطقى را به هم بافته بود
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 298