نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 275
اسلام بودند) و اين جاى تعجب نيست، زيرا على عليه السلام ادامه وجود مبارك
پيغمبر اكرم بود در حالى كه معاويه ادامه پدرش ابوسفيان (دشمن شماره يك اسلام)
بود. [1]
امام عليه السلام در ادامه اين سخن مىفرمايد: «با اين حال اگر در اين
رويارويى و ملاقات شتاب دارى (كمى) دست نگه دار، زيرا اگر من به ديدار تو آيم
سزاوارتر است، چرا كه خداوند مرا به سوى تو فرستاده تا از تو انتقام بگيرم و اگر
تو به ديدار من آيى (با نيروى عظيم كوبندهاى روبهرو خواهى شد و) چنان است كه
شاعر بنى اسد گفته:
آنها به استقبال تندباد تابستانى مىشتابند كه آنان را در ميان سراشيبىها و
تخته سنگها با سنگريزههايش در هم مىكوبد.
و (بدان) همان شمشيرى كه با آن بر پيكر جد و دايى و برادرت در يك ميدان نبرد
(در ميان جنگ بدر) زدم هنوز نزد من است»؛
(2). «اسْتَرْفِه» از ريشه «رفاهية»
به معناى زندگى آرام و راحتبخش است، بنابراين جمله «اسْتَرْفِه» مفهومشاين است
كه آسوده باش
(3). «حاصِب» به معناى طوفان و بادى
است كه سنگريزهها را به حركت در مىآورد و پشت سر هم بر جايى مىكوبد و در اصل از
«حصباء» به معناى سنگريزه گرفته شده است
(4). «أغْوار» جمع «غور» بر وزن «فور»
به معناى سراشيبى و قعر چيزى است
(5). «جُلْمُود» به معناى تخته سنگ
است
(6). «أعْضَضْتُ» از ريشه «اعضاض» و
«عضّ» به معناى گزيدن گرفته شده و «اعضاض» به معناى چيزى را به گزيدن وادار كردن
است و در اينجا اشاره به ضربات شمشير است
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 275