responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 11  صفحه : 266

حاضر نبوده‌اى و مربوط به تو نيست و لزومى ندارد عذر آن را از تو بخواهم (به علاوه تو خود پاسخ اينها را به خوبى مى‌دانى) و نيز گفته‌اى كه با گروهى از مهاجران و انصار به مقابله من خواهى شتافت (كدام مهاجر و انصار) هجرت از آن روزى كه برادرت (يزيد بن ابى سفيان در روز فتح مكه) اسير شد پايان يافت.

با اين حال اگر در اين رويارويى و ملاقات شتاب دارى (كمى) دست نگه دار، زيرا اگر من به ديدار تو آيم سزاوارتر است، چرا كه خداوند مرا به سوى تو فرستاده تا از تو انتقام بگيرم و اگر تو به ديدار من آيى (با نيروى عظيم كوبنده‌اى روبرو خواهى شد و) چنان است كه شاعر بنى اسد گفته:

«آنها به استقبال تندباد تابستانى مى‌شتابند كه آنان را در ميان سراشيبى‌ها و تخته سنگها با سنگريزه‌هايش در هم مى‌كوبد».

و (بدان) همان شمشيرى كه با آن بر پيكر جد و دايى و برادرت در يك ميدان نبرد (در ميان جنگ بدر) زدم هنوز نزد من است.

شرح و تفسير

با توجّه به اينكه تمام بخش‌هاى اين نامه ناظر به پاسخ‌گويى از سخنان واهى معاويه در نامه‌اى است كه به سوى امام نگاشت لازم است قبلا خلاصه‌اى از متن نامه معاويه را در اينجا بياوريم سپس به شرح نامه جوابيه امام عليه السلام بپردازيم. اينك خلاصه نامه معاويه:

او در نامه خود نخست مى‌گويد: ما بنى عبد مناف همه از سرچشمه واحدى سيراب مى‌شديم؛ هيچ كدام بر ديگرى برترى نداشت و متحد و متفق بوديم و اين امر همچنان ادامه پيدا كرد تا زمانى كه تو نسبت به پسر عمويت (اشاره به عثمان است) حسد ورزيدى تا اينكه او به قتل رسيد بى آنكه دفاعى از وى كنى، بلكه بر خلاف او اقدام كردى و بعد از وى مردم را به سوى خود فرا خواندى‌

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 11  صفحه : 266
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست