«كثيف» به معناى انبوه و پر جمعيّت است و مطابق
بعضى از روايات، عدد لشكر امام عليه السلام در اينجا چهار هزار نفر بود از افراد
تازه نفس و آماده كه همچون عقاب بر سر دشمن وارد شدند و به همين دليل ضحاك و لشكرش
فرار را بر قرار ترجيح دادند و از حمله خود به اطراف كوفه پشيمان گشتند؛ ولى لشكر
امام عليه السلام به تعقيب آنها پرداخت و نزديك غروب به آنها رسيد كه شرح ماجرا در
جملههاى بعد از همين نامه خواهد آمد.
تعبير به
«مِنَ الْمُسْلمين»
اشعار به اين
دارد كه لشكر مخالف و فرمانده اصلى آنها در شام از مسلمانان نبودند.
تعبير به
«شمّر هارباً»
در واقع
سخريهاى است نسبت به ضحاك، زيرا «شمّر» معمولًا به معناى دامن همت به كمر زدن
براى انجام كار مهمى است، نه براى فرار كه ضحاك آن را انتخاب كرده بود.
جمله
«قد طفّلت الشمس»
- با توجّه
به اينكه طفول به معناى نزديك شدن است- اشاره به اين است كه دو لشكر هنگامى به هم
رسيدند كه خورشيد نزديك غروب بود و تعبير به
«اياب»
كنايه از اين
است كه خورشيد صبحگاهان گويا از مقر خود به سوى ما مىآيد و عصرگاهان به مقرش باز
مىگردد و اين تعبير لطيفى است براى غروب آفتاب.
آنگاه در
ادامه اين سخن مىفرمايد: «مدت كوتاهى اين دو لشكر با هم
[1]. «سرّحت» از ريشه «تسريح»، همانگونه كه در
شرح نامه 34 گفتيم به معناى فرستادن كسى دنبال كارىاست و به معناى هر گونه رها
ساختن نيز آمده است.
[2]. «كثيف» به معناى انبوه از ريشه «كثافت»
گرفته شده و در عربى به معناى آلودگى نيامده، بلكه اين واژه در فارسى به معناى
آلودگى است.
[3]. «نكص» از ريشه «نكص» بر وزن «مكث» و نكوص
به معناى بازگشت و عقبنشينى است.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 61