نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 357
است على رغم دگرگونىهاى اعصار و قرون همچنان پابرجاست نيز نشانه ديگرى از اين
تمدن كهن است.
مصر يكى از كانونهاى مهم علم و دانش بشرى بود و مخصوصاً شهر اسكندريه بر اساس
مدارك تاريخى يكى از مهمترينِ آنها بهشمار مىرفت. مردم مصر نه تنها علوم
يونانيان را اقتباس كردند، بلكه خود علوم فراوان ديگرى بر آن افزودند. در واقع مصر
در حكومت اسلامى استان محسوب نمىشد، بلكه كشورى بزرگ و پهناور با مردمى هوشيار و
تمدنى آشكار بود.
مصر در سال 19 هجرى در زمان خلافت خليفه دوم بهوسيله لشكر اسلام فتح شد و از
آن زمان مصريان زير پرچم اسلام قرار گرفتند و به سرعت- مانند ايرانيان- اين آيين
جديد را كه داراى فرهنگ قوى و نشانههاى حقانيّت روشن بود پذيرا شدند؛ اما
متأسفانه بعضى حاكمان ظالم از طرف خلفا به زمامدارى مصر برگزيده شدند. از جمله در
زمان عثمان، عبداللَّه بن ابىسرح [1] زمامدار مصر بود كه ظلم و ستم او بر مردم مصر سبب شورش
آنها گشت و چنان كه مىدانيم دامنه اين شورش به مدينه كشيده شد و خطاى بزرگ خليفه
سوم به اين شورش دامن زد، آنجا كه فرمان عزل عبد اللَّه را نوشت و به دست شورشيان
داد تا به مصر برگردند و همراه آن نامه ديگرى با شخص ديگر براى عبد اللَّه فرستاد
كه هنگامى كه شورشيان به مصر بازگشتند همه آنها را گردن بزند. اين نامه بهدست
آنها افتاد و از وسط راه بازگشتند و غائله قتل عثمان فراهم شد.
اميرمؤمنان على عليه السلام براى جبران خطاهاى گذشته نخست محمّد بن ابىبكر را
براى حكومت مصر فرستاد و چون در عمل ثابت شد كه او توان كشيدن اين بار سنگين را
ندارد، امام عليه السلام شخص توانا و قدرتمندى همچون مالك را براى اين
[1]. درباره پيشينه عبد اللَّه ابى
سرح- برادر رضاعى عثمان- در اسلام، شرحى در ذيل نامه 38 در جلد نهمهمين كتاب
نوشتهايم.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 357