نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 321
بيرون آمد و در برابر مردم قرار گرفت و عرضه داشت: خداوندا تو مىدانى اگر من
بدانم كه رضاى تو در اين است كه خودم را در دريا پرتاب كنم چنين مىكنم و من به
خوبى مىدانم كه امروز هيچ عملى تو را از پيكار با اين فاسقان خشنودتر نمىسازد و
اگر مىدانستم عملى تو را خشنودتر از اين مىسازد انجام مىدادم. [1]
در سيره ابن هشام آمده است هنگامى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله باخبر شد لشكر قريش به
سوى بدر حركت كرده پيامبر با مردم مشورت كرد و جريان قريش را به آنها گفت (نظر
حضرت اين بود كه ميزان آمادگى ياران خود را بيازمايد) مقداد برخاست و گفت: اى رسول
خدا! به همان راهى كه خداوند به تو نشان داده برو ما با تو هستيم به خدا سوگند ما
مثل بنىاسرائيل نيستيم كه به موسى گفتند: تو به اتفاق پروردگارت برو و با دشمنان
مبارزه كن ما در اينجا نشستهايم. من مىگويم:
تو با پروردگارت با آنها پيكار كنيد و ما هم با شما هستيم. به خدايى كه تو را
به حق مبعوث ساخته اگر ما را به دورترين نقطه جزيره ببرى با تو خواهيم بود تا به
مقصد برسى. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى او دعا كرد سپس فرمود: اى مردم
باز هم به من مشورت دهيد. نظر آن حضرت طايفه انصار بود و آنها جمعيت قابل ملاحظهاى
بودند. سعد بن معاذ برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا! مثل اينكه نظرت بهسوى ما
طايفه انصار است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آرى. عرض كرد: ما به تو ايمان
آوردهايم و گواهى دادهايم آنچه را آوردى حق است و با تو عهد و پيمان بستهايم.
به هر سويى مىخواهى برو ما با تو هستيم. به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرده
اگر ما را به كنار اين دريا ببرى (اشاره به درياى سرخ است كه در حاشيه غربى جزيره
عربستان قرار دارد) و تو وارد اين دريا شوى ما هم با تو وارد خواهيم شد و يك نفر
تخلّف نخواهد كرد. [2]