مثله كردن به عنوان انتقامى غير انسانى در جاهليت عرب معمول بود و به همين
دليل اعراب جاهلى هنگامى كه در جنگ احد حمزه عموى پيامبر را شهيد كردند گوش و بينى
آن بزرگوار را بريدند و به اين هم قناعت نكردند، بلكه پهلوى او را شكافته جگر او
را بيرون كشيدند. معروف است كه پيامبر پس از مشاهده اين منظره فرمود: اگر خداوند
مرا بر قريش پيروز كند با سى نفر (يا هفتاد نفر) از آنها همين گونه رفتار مىكنم.
اينجا بود كه آيه شريفه نازل شد: « «وَإِنْ
عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ
خَيْرٌ لِلصَّابِرينَ»؛ وهرگاه خواستيد مجازات
كنيد، تنها همانگونه كه به شما تعدّى شده كيفر دهيد؛ و اگر شكيبايى كنيد، اين كار
براى شكيبايان بهتر است». [3] در اين هنگام پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله عرضه داشت
خداوندا صبر مىكنم صبر مىكنم (و انتقام نمىگيرم)». [4]
مىدانيم پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله پس از فتح مكّه كاملًا قدرت داشت كه
به شديدترين وجهى از آن جنايتكاران انتقام بگيرد؛ ولى همه را مشمول عفو و رحمت
گسترده خود قرار داد.
اضافه بر اين در حديثى از يكى از صحابه آمده است كه مىگويد:
«مَا خَطَبَنَا
[1]. «تُمَثِّلُوا» از ريشه «مَثْل»
بر وزن «اصل» به معناى بريدن و جدا كردن اعضاى بدن كسى و عقوبت نمودن آمدهاست.
[2]. «عقور» به معناى درنده و گزنده،
صيغه مبالغه از ريشه «عقر» بر وزن «عقد» به معناى مجروح ساختن و زخمى نمودن است.
اين واژه غالباً در مورد سگ بهكار مىرود ولى گاه به حيوانات ديگر نيز اطلاق
مىشود.