در حلال دنيا حساب و در حرامش عقاب است، بنابراين از پارهاى از حلالها به
موجب طول حساب صرف نظر كنيد و از حرام به سبب طول عذاب چشم بپوشيد». [1]
به نظر مىرسد جمع ميان اين آيات و روايات به يكى از طرق زير است:
1. استفاده از مواهب الهى حكمى است عام و روى آوردن به زهد حكمى است براى
خواص.
2. روايات زهد براى اين است كه روى آيات و روايات بهرهگيرى از نعمتهاى مادّى
تأثير بگذارد و از افراط و فرو رفتن در آن بكاهد؛ مبادا مردم غرق در لذات شوند و
راه افراط را بپويند.
3. پيشوايان دين و اسوهها و قدوهها بايد زندگى خود را همچون زندگى ضعفاى
امّت قرار دهند تا سختى معيشت، زياد آنها را آزار ندهد.
4. پوييدن راه زهد آرامش روحى به همه حتى غير پيشوايان مىدهد، چرا كه غرق ناز
و نعمت بودن در حالى كه ديگران در زحمتند روح را آزار مىدهد و از نظر عاطفى
ناپسند است.
5. با توجّه به اينكه حلال حساب دارد، گروهى زندگى ساده را بر زندگى مرفه
ترجيح مىدهند تا طول وقوف در عرصه قيامت براى حساب نداشته باشند.
درباره حقيقت زهد و جمع ميان اين دستور اسلامى و برخوردارى از مواهب الهى كه
در آيات و روايات به آن اشاره شده است، در ذيل خطبه 81، جلد سوم همين كتاب نيز
بحثهايى آمده است. همچنين مىتوانيد به كتاب دائرة المعارف فقه مقارن، جلد دوم، «بحث
زهد و شكوفايى اقتصادى» مراجعه كنيد.
6. افزون بر همه گرايش به زهد و چشمپوشى از پارهاى لذات مادّى يكى از