به راستى گروهى در اين جهان همانند چهارپايانند؛ جمعى مرفه و ثروتمند بىخبر و
بىدرد همچون حيوانات پرواريند كه غذاى فراوان در اطراف آنها ريخته شده است و
گروهى كمدرآمد امّا كاملًا دنياطلب همچون حيواناتى كه در چراگاه در جستجوى علف
هستند و به يقين هر دو مذمومند؛ هرچند يكى از ديگرى نكوهيدهتر است و عجب اينكه
هيچ يك از اين دو گروه حيوانات از سرنوشت خود آگاهى ندارند كه فردا يا ذبح مىشوند
و از گوشتشان استفاده مىشود يا براى باركشى از آنها بهره مىگيرند.
سپس در دومين نكته مىفرمايد: « (من آفريده نشدهام) كه بيهوده رها شوم يا
تنها براى بازى و سرگرمى واگذارده شده باشم يا سررشتهدار ريسمان گمراهى گردم و يا
در طريق سرگردانى قدم بگذارم»؛
امام عليه السلام در اين قسمت از سخنان خود پنج موضوع را در مورد هدف آفرينش
انسان نفى مىكند: نخست اينكه همچون حيوانات پروارى يا بيابانى باشد كه فقط به
خورد و خوراك بپردازد و ديگر اينكه هيچ هدفى از آفرينش او در كار
[1]. «المربوطة» در اينجا به معناى
حيوانى است كه براى پروار مىبندند.
[2]. «تَقَمُّمْ» به معناى برگرفتن
تمام آنچه در سفره و خوردن آن است و در اصل از ريشه «قَمّ» بر وزن «غمّ» به معناى
رفت و رو كردن خانه و همچنين برچيدن گياهان به طور كامل به وسيله لبهاى حيوان
گرفته شده است.
[3]. «تَكْتَرشُ» در اصل از ريشه «كَرَش»
بر وزن «كرج» و از ريشه «كَرِش» بر وزن «جهش» به معناى معده حيوانات گرفته شده،
بنابراين «اكتراش» به معناى پر كردن معده است.