نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 204
اللَّهَ يَغْضِبُ لِغَضَبَكِ وَيَرْضى لِرِضاكَ؛
اى فاطمه! خداوند از خشم تو خشمگين مىشود و از خشنوديت خشنود مىگردد». [1]
اما سرنوشت فدك در دوران حكومت اميرمؤمنان على عليه السلام همانگونه كه در
متن نامه مورد بحث آمده است على عليه السلام در اين دوران از فدك به طور كامل چشم
پوشيد و درصدد باز پس گرفتن آن از غاصبان بر نيامد. البته اين كار نه از روى
خشنودى، بلكه به دليل بىرغبتى از دنيا و اعراض از آنچه دشمن بر آن اصرار داشت بود
و جمله
«نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ»
كه در متن نامه آمده به خوبى بر اين معنا دلالت مىكند.
در تواريخ آمده است كه عثمان در عصر خلافت خود فدك را به مروان بن حكم بخشيد و
بعضى معتقدند بعد از او همچنان در دست فرزندان مروان بود تا زمان عمر بن عبدالعزيز
خليفه اموى رسيد كه درباره اهلبيت پيغمبر صلى الله عليه و آله روش ملايمترى داشت
او به فرماندار خود در مدينه «عمر بن حزم» نوشت: فدك را به فرزندان فاطمه باز
گردان. فرماندار مدينه در پاسخ او نوشت: فرزندان فاطمه بسيارند و با طوايف زيادى
ازدواج كردهاند. به كدام گروه باز گردانيم؟ عمر بن عبدالعزيز خشمگين شد نامه تندى
به اين مضمون در پاسخ او نگاشت: من هر زمان دستورى به تو بدهم كه مثلًا گوسفندى را
ذبح كن تو فوراً جواب مىدهى آيا با شاخ باشد يا بىشاخ و اگر بنويسم گاوى را ذبح
كن سؤال مىكنى رنگ آن چگونه باشد (و دائماً بهانههاى بنىاسرائيلى مىگيرى)
هنگامى كه اين نامه به تو مىرسد فوراً فدك را به فرزندان فاطمه از على باز گردان. [2]
ولى ديرى نپاييد كه يزيد بن عبدالملك خليفه اموى مجدّداً فدك را غصب كرد.
سرانجام بنىاميّه منقرض شدند و بنىعباس روى كار آمدند. ابوالعباس
[1]. مستدرك حاكم، ج 3، ص 153 و
المعجم الكبير طبرانى، ج 22، ص 401.