نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 199
جمله اشاره به همان است. بعضى گفتهاند معناى
«تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ»
اشاره به ضربالمثل معروفى است كه مردم مىگويند فلان كس از گرسنگى پوست شكمش
به پشتش چسبيده بود (قِدّ به معناى پوست و «تَحِنُّ» به معناى مايل شدن تفسير شده)
بعضى نيز «قد» را به معناى گوشتهاى قطعه قطعهاى تفسير كردهاند كه گاهى عربها
در برابر آفتاب سوزان خشك و آن را براى روز مبادا ذخيره مىكردند؛ ولى تفسير اوّل
مناسبتر به نظر مىرسد.
در هر صورت ممكن است تفسيرها جنبه واقعى و يا مبالغه داشته باشد.
به گفته شاعر فارسى زبان كه آن را در داستان يك قحطسالى شديد در دمشق سروده
است:
من از بىنوايى نيم روى زرد
غم بى نوايان رخم زرد كرد
كه مرد ار چه برساحل است اى رفيق
نياسايد و دوستانش غريق
نخواهد كه بيند خردمند ريش
نه بر عضو مردم نه بر عضو خويش
آنگاه امام عليه السلام براى توضيح و تفسير بيشتر بيان ديگرى دارند و
مىفرمايد:
«آيا من به همين قناعت كنم كه گفته
شود من امير مؤمنانم؛ امّا با آنها در سختىهاى روزگار شركت نكنم و اسوه و
مقتدايشان در ناگوارىهاى زندگى نباشم»؛
امام عليه السلام در مجموع براى ساده زيستى خود سه حكمت ذكر فرموده است:
نخست به ياد حساب و كتاب روز قيامت بودن و در نتيجه زاهدانه زيستن و ديگر
مسئوليّت زمامدارى و اينكه در زمانى كه وضع مادّى مردم خوب نيست، پيشواى جمعيت
براى مواسات با آنها سادهترين زندگى را انتخاب كند تا لااقل تقويت روانى براى
محرومان باشد و بگويند اگر لباس ما مثلًا كرباس است، شبيه