خداوندا به محمّد و آل او و كسانى كه او و خاندانش را دوست دارند خويشتندارى
و به مقدار نياز عنايت كن و كسانى كه محمّد و اهل بيتش را دشمن مىدارند مال
(فراوان) و فرزندان (بسيار) روزى ده». [1]
سرانجام امام عليه السلام در پايان اين نامه اشاره به پايان زندگى و مرگ و
حوادث پس از آن مىكند تا روح خفته آن فرماندار را بيدار كند و خطرى را كه در كمين
اوست به وى نشان دهد مىفرمايد: «بنابراين كمى دست نگه دار (و انديشه كن) گويى به
پايان زندگى رسيدهاى و در زير خاكها دفن شدهاى و اعمالت به تو عرضه شده است در
جايى كه ستمگر فرياد حسرت بر مىدارد و آن كس كه عمر خود را ضايع ساخته، آرزو
مىكند كه به دنيا بازگردد (و جبران كند)؛ ولى زمان فرار نيست (و تمام راهها بسته
است)»؛
امام بزرگوار اين معلم بيدارگر و پيشواى هوشيار، مخاطب خود را با اين جملههاى
كوبنده از خواب غفلت بيدار مىكند. لحظه مرگ و سپس دفن در زير
[1]. كافى، ج 2، ص 140، ح 3. در همان
باب روايات ديگرى در همين زمينه آمده است.
[2]. «ضَحَّ» صيغه امر است از ريشه
«تَضْحية» در اصل به معناى به چرا بردن گوسفندان به هنگام بر آمدن آفتاباست و
جمله «فَضَحَّ رُوَيْداً» در جايى گفته مىشد كه منظور اين بود كه گوسفندان را
آهسته در چراگاه حركت دهند تا به اندازه كافى سير شود. سپس اين جمله در مواردى كه
منظور دست نگه داشتن و آرام بودن است به كار رفته است.
[3]. «مَدَى» به معناى پايان كار و
رسيدن به سنين بالاست.
[5]. واژه «لاتَ» براى نفى است و در
اصل لاء نافيه بوده و تاء تانيث براى تأكيد بر آن افزوده شده است. «مَناص» از ريشه
«نوص» به معناى پناهگاه و فريادرس است مىگويند: عرب هنگامى كه حادثه سخت و
وحشتناكى رخ مى داده مخصوصاً در جنگها اين كلمه را تكرار مىكرد و مىگفت: مناص،
مناص؛ يعنى پناهگاه كجاست، پناهگاه كجاست؟ و چون اين مفهوم با فرار مقارن است گاهى
به معناى محل فرار نيز آمده است، بنابراين جمله «وَلاتَ حينَ مَناصٍ» مفهومش اين
است كه راه فرار و نجات و پناهگاهى نيست.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 131