نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 103
معاويه نيز چه آدم پستى بودى كه نامت را معاويه گذاشتند كه يكى از معانى آن سگ
ماده است. معاويه گفت: اى بىمادر چرا چنين سخن مىگويى؟ جاريه گفت: مادرم مرا
براى گرفتن شمشيرهايى زاده است كه با آن در برابر تو در ميدانهاى نبرد حاضر شديم
و آن نيز هم اكنون در دست ماست .... [1]
و جمله
«يُسَفِّهُ الْحَلِيمَ بِخِلْطَتِهِ»
اشاره به اين است كه آنقدر سخنان بىارزش و ناموزون در مجلس او گفته مىشد كه
آدم عاقل در آن مجلس، سفيه شمرده مىشد و اين است نتيجه مجلسى كه معاويه و هم
رديفان او در آن شركت دارند.
اين اوصاف چهارگانهاى كه امام عليه السلام براى معاويه بر شمرد، به خوبى
مىتواند تمام شخصيت او را مجسم كند و نشان دهد چه كسى ادعاى خلافت پيامبر اسلام
صلى الله عليه و آله را داشت. از آن شگفتآورتر حال كسانى است كه تاريخ او را
خواندهاند و با اين حال او را صحابى محترم پيغمبر صلى الله عليه و آله مىشمرند و
كمترين اهانت به او را جايز نمىدانند. راستى تعصب كوركورانه چه بلاهايى بر سر
انسان مىآورد.
امام عليه السلام در ادامه خطاب به عمرو عاص مىفرمايد: «تو قدم در جاى
قدمهاى او گذاشتى و بخشش او را خواستار شدى همچون سگى كه به دنبال شير درندهاى
برود و به چنگال او متوسل شود و منتظر پسماندههاى شكار او باشد كه به سويش
افكنده شود. تو با اين كار دنيا و آخرتت را تباه كردى»؛
معمولًا در اين گونه موارد تشبيه به روباهى مىشود كه به دنبال شير درندهاى
مىرود تا از پسمانده شكار او استفاده كند و اينكه امام عليه السلام واژه كلب
(سگ) را به