نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 594
سپس در توصيف پنجم مىافزايد: «اين (بينوا) باور نمىكند كه وراى آنچه را
شناخته است علم و دانشى باشد و جز آنچه او فهميده است نظر ديگرى در كار باشد!» (لا يحسب العلم في شيء ممّا انكره، و لا يرى انّ من وراء
ما بلغ مذهبا لغيره).
اين در حقيقت از لوازم كوته فكرى و محدود بودن دانش و آگاهى است كه انسان خود
را علم كل مىداند و ماوراى آن را منكر است و كمترين احترامى براى افكار ديگران
قائل نيست در حالى كه دانشمندان بزرگ كسانى هستند كه نهايت علم و دانش خود را
اعتراف به نادانى مىشمرند و عقيده دارند در هر مغزى جرقههايى از حقيقت است كه
بايد با تلاش و كوشش بر آن دست يافت، آنها با تواضع و سعه صدر سخنان ديگران را
مىشنوند و به مصداق: «فَبَشِّرْ عِبادِ
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»[1] آنچه خوب و
شايسته است بر مىگزينند، و در حالى كه جاهلان مغرور در همه جا با قاطعيت سخن
مىگويند، آنها در مسائل علمى با احتياط گام بر مىدارند، زيرا مىدانند وسعت
دايره علوم، فوق آن است كه ما تصوّر مىكنيم.
سپس به ششمين توصيف مىپردازد و مىفرمايد: «هر گاه مطلبى بر او مبهم شود،
كتمان مىكند چرا كه از جهالت خويش آگاه است!» (و ان اظلم عليه امر اكتتم به لما يعلم من جهل نفسه).
اين يك تفاوت روشن در ميان عالمان و جاهلان مغرور است، عالم هنگامى كه به امر
مبهمى برخورد كند آن را در متن مطالعات خود قرار مىدهد و اگر توانايى بر حلّ آن
پيدا نكرد، از افكار ديگران و مشاوره با آنان بهره مىگيرد، ولى جاهل مغرور آن را
مىپوشاند و بىتفاوت از كنار آن مىگذرد، چرا كه مىداند هر قدر در آن درنگ كند
مايه رسوايى بيشتر است.