نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 340
اشاره به اين كه من در عصر رسول خدا چنان محترم بودم كه از همه به آن حضرت
نزديكتر، بلكه نفس رسول خدا بودم ولى بعد از او چنان مرا عقب زدند كه منزوى ساختند
و خلافت رسول خدا را كه از همه براى آن سزاوارتر بودم يكى به ديگرى تحويل مىداد.
بعضى نيز گفتهاند منظور از تمثّل به اين شعر مقايسه خلافت خويش با خلفاى
نخستين است كه آنها در آرامش و آسايش بودند ولى دوران خلافت امام بر اثر دور شدن
از عصر پيامبر (ص) و تحريكات گسترده دشمنان، مملوّ از طوفانها و حوادث دردناك بود
(البته اين در صورتى است كه اعشى حال خود را با حال شخص حيان مقايسه كرده باشد) [1] سپس امام به
نكته شگفتانگيزى در اين جا اشاره مىكند و مىفرمايد:
«شگفتآور است او كه در حيات خود از
مردم مىخواست عذرش را بپذيرند و از خلافت معذورش دارند، خود به هنگام مرگ عروس
خلافت را براى ديگرى كابين بست!» (فيا عجبا!!
بينا هو يستقيلها فى حياته اذ عقدها لآخر بعد وفاته).
اين سخن اشاره به حديث معروفى است كه از ابو بكر نقل شده كه در آغاز خلافتش
خطاب به مردم كرد و گفت: «اقيلونى فلست بخيركم، مرا رها كنيد كه من بهترين شما
نيستم» و بعضى اين سخن را به صورت ديگرى نقل كردهاند: