نام کتاب : برگزيده تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 57
چندانى داشت.
در چنين موردى آن كس كه ظاهر را مىبيند عنان صبر و اختيار را از كف مىدهد، و به
اعتراض و گاهى به پرخاش بر مىخيزد.
(آيه 69)- موسى از شنيدن اين سخن شايد نگران شد
و از اين بيم داشت كه فيض محضر اين عالم بزرگ از او قطع شود، لذا به او تعهد سپرد
كه در برابر همه رويدادها صبر كند و «گفت: بخواست خدا مرا شكيبا خواهى يافت و قول
مىدهم كه در هيچ كارى با تو مخالفت نكنم» (قالَ
سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِي لَكَ أَمْراً).
باز موسى در
اين عبارت نهايت ادب خود را آشكار مىسازد، تكيه برخواست خدا مىكند، به آن مرد
عالم نمىگويد من صابرم بلكه مىگويد انشاء اللّه مرا صابر خواهى يافت.
(آيه 70)- ولى از آنجا كه شكيبايى در برابر
حوادث ظاهرا زنندهاى كه انسان از اسرارش آگاه نيست كار آسانى نمىباشد بار ديگر
آن مرد عالم از موسى تعهد گرفت و به او اخطار كرد و «گفت: پس اگر مىخواهى به
دنبال من بيايى (سكوت محض باش) از هيچ چيز سؤال مكن تا خودم به موقع آن را براى تو
باز گو كنم»! (قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْئَلْنِي عَنْ شَيْءٍ
حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً).
موسى اين تعهد
مجدد را سپرد و در معيت اين استاد به راه افتاد.
(آيه 71)- معلم الهى و اين اعمال زننده؟! «آن دو
(موسى و مرد عالم الهى) به راه افتادند تا آنكه سوار كشتى شدند»
(فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفِينَةِ).
هنگامى كه آن
دو سوار كشتى شدند خضر «كشتى را سوراخ كرد»!
(خَرَقَها).
از آنجا كه
موسى از يك سو پيامبر بزرگ الهى بود و بايد حافظ جان و مال مردم باشد، و امر به
معروف و نهى از منكر كند، و از سوى ديگر وجدان انسانى او اجازه نمىداد در برابر
چنين كار خلافى سكوت اختيار كند تعهدى را كه با خضر داشت به دست فراموشى سپرد، و
زبان به اعتراض گشود و «گفت: آيا آن را سوراخ كردى كه اهلش را غرق كنى؟ راستى چه
كار بدى انجام دادى»! (قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها
لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً).
نام کتاب : برگزيده تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 57