مىشود، حالت
خفگى به او دست مىدهد، و قدرت بر سخن گفتن ندارد، و يك لقمه طعام ممكن است گلوگير
شود و به حيات او خاتمه دهد، به يقين همين چشمههاى كوچك ناپيدا و به ظاهر
بىاهميّت براى انسان از تمام ثروتهاى جهان برتر و بالاتر است.
بگذريم از
نعمت آفتاب عالمتاب، و هواى روحپرور و انواع مواهب زمين و گياهان و مركبها و
مواهب عظيم ديگر كه به تعبير قرآن «وَ انْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ
اللّهِ لاتُحْصُوها؛ اگر نعمتهاى خدا را شمارش كنيد هرگز به شمارش
آن قادر نمىيابيد».[1]
قابل توجه
اين كه بسيارى از نعمتهاى الهى است كه چون هرگز از آدمى سلب نمىشود، هيچگاه
شناخته نخواهد شد، نعمتهايى بود كه در گذشته براى انسان دائمى بود، با گذشت زمان
انسان سلب شدن آن را در بعضى از موارد ديده و به عظمت آن نعمت پى برده در حالى كه
ممكن است نعمتهاى بىشمار ديگرى باشد كه هنوز مكتوم است.
تا مسأله
سفرهاى فضايى و تأثير حالت بىوزنى بر محيط زندگى پيش نيامده بود انسان نمىدانست
نيروى جاذبه چه نعمت بزرگى است و امروز مىفهميم كه اگر جاذبه نبود خانهها و
كاخها و زراعتها و درختها همه با اندك چيزى به هوا پرتاب مىشد و انسان با اندك
حركتى به سقف و ديوار مىخورد، سفره غذا با مختصر حركتى به اطراف پراكنده مىشد و
حتى فرو بردن لقمه غذا و جرعه آب براى انسان مشكل بود، اگر همين يك نعمت را روزى
خداوند از انسان بگيرد حركت دورانى زمين سبب مىشود كه آب درياها در فضا پخش شود و
زمين به بيابانى خشك و سوزان تبديل گردد، فكر كنيد اگر تمام عمر را به شكر همين
نعمت بپردازيم قادر خواهيم بود؟
و اگر
نعمتهاى معنوى يعنى هدايت انبياء و رهنمودهاى معصومين عليهم السلام و نزول كتب
آسمانى را كه از نعمتهاى مادى بسيار برتر است بر آن بيفزاييم آنگاه خواهيم