بهانه جويى و
لجاجت را مىتوان از مهمترين موانع درك حقيقت دانست زيرا اين امر سبب مىشود كه
انسان به حق نرسد بلكه در باطل راسختر گردد!.
منظور از
بهانه جويى و لجاجت اين نيست كه انسان براى كشف حقيقت پافشارى كند و پى در پى سؤال
مطرح نمايد، زيرا سؤال كليد اصلى كشف حقايق است، بلكه منظور اين است، بعد از آشكار
شدن حق باز هم بر سخن باطل يا عمل نادرست خود پاى بفشارد، و يا تشبّث به بهانهها
و عذرهاى واهى و سخنان دور از منطق از پذيرش حق سر باز زند.
اين صفت
رذيله ممكن است به صورت خصوصى در فرد يا افرادى ظاهر شود، يا به صورت عام مبدّل به
خلق و خوى يك ملت گردد.
تاريخ نشان
مىدهد كه در ميان اقوام پيشين، بنىاسرائيل بيش از همه لجوج و بهانه جو بودند، و
به همين دليل آيات بسيارى از قرآن از لجاجت آنها سخن مىگويد كه در تفسير آيات به
خواست خدا به آن خواهيم پرداخت.
مىتوان گفت
در ميان تمام اقوام نادان و خودخواه و خودپرست كه حاضر نيستند به آسانى اعمال و
رفتار خود را از دست دهند اين رذيله اخلاقى وجود دارد.
به هر حال
اين خوى زشت از زيانبارترين خوهاى شيطانى است، و شايد نخستين كسى كه درس لجاجت را
به لجوجان آموخت، شيطان بود. و به قدرى آثار